💠💠 اسرائيليات (3)
✡روایات و داستانهاى وارد شده از منابع یهود به فرهنگ اسلامى
🔴🔴 دلايل جواز مراجعه به یهود
1⃣ دلايل قرآنی
🔸قرآن پیامبر و مسلمانان را به مراجعه به
#اهل_کتاب دعوت کرده است: «فَاِنکُنتَ فى شَکّ مِمّا اَنزَلنا اِلَیکَ فَسئلِ الَّذینَ یَقرَءونَ الکِتابَ مِن قَبلِکَ لَقَد جاءَکَ الحَقُّ مِن رَبِّکَ فَلا تَکونَنَّ مِنَ المُمتَرین». (یونس:94) در آیهاى دیگر به مسلمانان مىگوید: از اهل ذکر که همان اهلکتاب هستند، بپرسید: «فَسألوا اَهلَ الذِّکرِ اِن کُنتُم لاتَعلَمون». (نحل:43) و در آیهی 45 سوره زخرف مىگوید: «وسأل مَن اَرسَلنا مِن قَبلِکَ مِن رُسُلِنا…». مقصود از کسانى که باید از آنان پرسیده شود امّتهاى گذشته و عالمان دینى آنان هستند. در آیاتى نیز به صراحت، پرسش از بنیاسرائیل به میان آمده است: «فَسأل بَنى اِسرائیلَ» (اسراء:101 و نیز بقره:211)
2⃣ دليل روایی
🔸اهل سنت روایتى از پیامبراکرم نقل کردهاند که فرمودند: «حدثوا عن
#بنی_اسرائیل و لا حرج : از بنىاسرائیل روایت کنید و مانعى ندارد».
3⃣ دليل سیره
🔸از اینکه برخى صحابه از جمله
#ابوهریره و ابنعبّاس به اهلکتاب تازه مسلمان مراجعه مىکردند و در برخى از مسائل قرآنى از آنان مىپرسیدند و عبداللّه بن عمرو بن عاص در جنگ یرموک به دو بار شتر از کتب
#یهود دست یافت و از آنها روایت نقل کرد، مىتوان جواز مراجعه به اهلکتاب را بهدست آورد.
🔵🔵 پاسخ به دلايل جواز مراجعه به یهود
1⃣ پاسخ به آیات
🔹مخاطب آیات مورد استناد، کافران و منافقانى هستند که در رسالت پیامبر شک دارند. دلیل این امر، صدر و ذیل آیه 94 سوره یونس است: «فَاِن کُنتَ فى شَکّ مِمّا اَنزَلنا اِلَیکَ … فَلا تَکونَنَّ مِنَ المُمتَرین». چنانکه مخاطب در آیات «فَسألوا اَهلَ الذِّکرِ اِن کُنتُم لاتَعلَمون * بِالبَیِّناتِ…» نیز ارشاد به اصل عقلایى رجوع بهکارشناسان و اهل خبره است و بر جواز رجوع به فرد یا گروهى خاص دلالت ندارد.
🔹بر فرض دلالت داشتن این آیات، در مقابل آنها آیاتى هست که اهل کتاب، به ویژه عالمان آنان را اهل تزویر، مکر و
#تحریف کتابهاى آسمانى معرّفى کرده است: (بقره:75) در آیهاى دیگر آنان را کسانى دانسته که مطالبى را از جانب خود نوشته و براى دستیابى به متاع دنیا آن را میان مردم منتشر مىکنند: (بقره:79) بر همین اساس، قرآن در آیاتى دیگر به صراحت مسلمانان را از مراجعه و پرسش از آنان درباره تاریخ گذشتگان منع کرده است: (کهف:22)
2⃣ پاسخ به روایت
🔹حدیث «حدثوا عن بنیإسرائیل و لاحرج» نیز کنایه از این است که شما در بیان زشتیها و فضاحتهاى اهلکتاب در وسعت هستید و هرچه درباره آنان بگویید خلاف واقع نخواهد بود، زیرا رسوایى و پلیدى این قوم گستردهتر از آن است که در مورد آنان احتمال داده مىشود. مؤیّد این مسأله روایت دیگرى است که پیامبر فرمودند: «تحدثوا عن بنیاسرائیل و لا حرج فإنکم لاتحدثون بشىء الاّ و قد کان فیهم أعجب : درباره بنىاسرائیل سخن بگویید و ایرادى ندارد، زیرا شما هیچ مطلبى درباره آنان نقل نمىکنید جز اینکه شگفتانگیزتر از آن میان آنان وجود دارد».
🔹افزون بر این، روایات متعدّدى در منع از مراجعه به اهلکتاب وارد شده است؛ از جمله در روایتى نقل شده که پیامبر پس از مشاهده نسخهاى از
#تورات در دست
#عمر بهشدّت خشمناک شد و مسلمانان را از پرسش از اهلکتاب منع کرد. سپس فرمود: اگر موسى علیه السلام نیز اکنون زنده بود براى او پیروى جز از دین من جایز نبود. در روایتى دیگر، حضرت در برابر قرائت مطالبى از اهلکتاب بهوسیله
#عمر فرمود: من برانگیخته شدم، درحالىکه آغازکننده و پایاندهنده بودم. به من کلمات مفید و بىشمار داده شده است. مبادا سخنان اهلکتاب شما را سرگرم سازد.
3⃣ پاسخ به ادعای وجود سیره
🔹در پاسخ به دلیل عمل صحابه، باید گفت عالمان از صحابه از مراجعه به اهلکتاب خوددارى مىکردند، زیرا آنان با وجود شخص پیامبر که منبع علوم اوّل و آخر بود و امیرمؤمنان که دروازه علم حضرت به شمار مىرفت، نیازى به مراجعه به اهلکتاب و ابى بن کعب و امثال او نداشتند.
📖 متن کامل در لینک زیر:
👉
yon.ir/VJr9
✅ اندیشکده مطالعات یهود:
👉
@jscenter