💠 مولی امیرالمؤمنین علی علیه السلام:
✅ اَلذِّكْرُ لَيْسَ مِنْ مَرَاسِمِ اَللِّسَانِ وَ لاَ مِنْ مَنَاسِمِ اَلْفِكْرِ وَ لَكِنَّهُ أَوَّلٌ مِنَ اَلْمَذْكُورِ وَ ثَانٍ مِنَ اَلذَّاكِرِ.
⬅ ياد و توجه [به خدا و اولیائش]، نه كار زبان است و نه راه و رسم انديشه و فکر، بلكه
اول و آغاز این یاد و توجه از سوی ياد شده [یعنی خدا و اولیائش] است و در مرتبه دوم، [شخصِ] يادكننده جاى دارد.
📚 غرر الحکم (تمیمی آمدی): ج۱، ص۱۱۸
💠 حضرت امام حسین علیه السلام در فرازی از دعای عرفه:
✅ إِلَهِي... أَنْتَ اَلذَّاكِرُ قَبْلَ اَلذَّاكِرِينَ...
⬅️ خدای من...
تو هستی که یاد میکنی قبل از آنکه یادکنندگان تو را یاد کنند...
📚 اقبال الاعمال (سید بن طاووس): ج۱، ص۳۳۹
🔷 عالم ربّانی آیت الله سید حسین یعقوبی قائنی رضوان الله علیه:
▫️خدا میفرماید: من توبه میکنم بر بنده؛
من توبه میکنم تا آنها بتوانند توبه کنند.
✅ أنا الذّاکر قبل الذّاکرین.
▫️چون خدا خواهد که غفّاری کند
▫️میل بنده جانب زاری کند
ما از خودمان هیچی نداریم، غیر از بیچارگی...
✅
@safine_s
❇ لا مَلْجَأَ مِنَ اللهِ إِلاَّ إِلَيْهِ ثُمَّ تابَ عَلَيْهِمْ لِيَتُوبُوا إِنَّ اللهَ هُوَ التَّوَّابُ الرَّحيمُ (توبه:۱۱۸)
پناهى از خدا جز به سوى او نيست. پس [خدا] به آنان [توفيق] توبه داد، تا توبه كنند. بهراستی که خداوند همان است که بسیار توبهپذیر و مهربان است. ❇
🔹 بنابر فرمایش علامه طباطبایی در خصوص این بخش از آیه:
⬅️ در این آیهی شریفه
خداوند توبهی بنده را میان دو رحمت و دو توبه و بازگشتش قرار داده
نخست اینکه توفیق و حال توبه را از فضلش به بندهاش عطا میکند و بنده متأثر از این توفیق که خدا به او عنایت کرده توبه میکند و در نهایت خدای صاحب فضل و کَرَم از سر رحمتش چنین توبهای را، از بندهاش میپذیرد.
📚 المیزان فی التفسیر القرآن (علامه طباطبایی): ج۹، ص۴۰۱
🔷 فرازی از زندگینامهی عالم ربّانی آیت الله سید حسین یعقوبی قائنی مرتبط با همین بحث:
⬅️ همانطور که عرض کردم: بیماری همچنان در من بود؛ لذا بسیار ضعیف شده و دائماً مبتلا به تب و لرز بودم. یک روز با آقای حاج سید احمد حسینی (همان کسی که برای ازدواج حقیر پیش قدم شده بود) در صحن مقدس روبرو شدم.
همینکه مرا دید گفت: آقا! کجا هستید؟ چند روز است دنبال شما میگردیم! چرا اینقدر ضعیف شدهاید؟ چرا رنگتان زرد شده است؟ گفتم: مریضم.
گفت: زود آماده شوید تا شما را برای معالجه به ایران ببرم! بعد از آن چنانچه خواستید در ایران بمانید، خانواده نیز به آنجا میآیند و اگر نخواستید، پس از معالجهی کامل باز میگردید. بلافاصله ملهم شدم که باید با ایشان به ایران بروم؛ لذا قبول کردم.
او خود شخصاً مقدمات سفر را فراهم کرد. برای ما گذرنامه تهیه کرده و حتی خرجی خانواده را نیز داد.
همینکه عازم حرکت شدیم سوز و گدازهای سفر قبل که در ایران از فراق کربلا میسوختم به یادم آمد؛ لذا به حرم مطهر رفته، عرض کردم: آقا جان! هر وقت مشتاق زیارت مرقد شریف شما شدم خودتان خیلی زود وسایلش را فراهم کنید.
البته خود این طرز سؤال علامت نقص حقیر بود؛ زیرا من فکر میکردم که اشتیاق به زیارت امام حسین علیهالسلام از خودم بوده،
در حالی که اشتیاق و سوز و گداز نیز از خود آن بزرگوار بوده است...
📚 سفینة الصادقین: فصل بازگشن به وطن، ص۳۵۷
@justhadis110