بسم الله الرحمن الرحیم
امیرحسین عزیزم به لطف خدا جوانی دلسوز، نابغه آی تی و رسانه و بی آزار و پرانگیزه بود.
از روزی که حمله سگ هار به غزه مظلوم و مقتدر شروع شد تا دیشب نه حاضر شد در تفریحی و راحتی با خانواده شرکت کند و نه غذای چرب و نرم بخورد.
بیش از سن و سال خود قدرت تحلیل مسایل سیاسی و اجتماعی داشت.
از ابتدا اصرار منطقی داشت که باید ضربه متقابل ایران قوی و مخرب باشد و حتی ایران اگر مستقیم مصلحت تقابل ندارد ، باید از طریق غیرمستقیم، ماشین جنگی رژیم صهیونسیتی را ناکارآمد کند.
در این مدت ۷۵روزی که لبنانم این جوان ۲۲ ساله که هیچ ادعا و تظاهر حزب اللهی گری ( ریش بلند و لباس 5_11 و ...) نداشت، یک تنه ۲میلیارد و ۵۰۰ میلیون تومان برای ما جمع آوری و ارسال کرد.
کار رسانه را فوق العاده و بی سروصدا دست گرفت و...
اما همه اینها را نگفتم که از فرزندم تعریف کنم بلکه خواستم بگویم قطعا روح امیرحسین جانم که قبل از فرزندی، رفیق خوب من بود راضی نبود که لحظه ای بخاطر مرگ او کار گروههای جهادی تعطیل شود .
اگرچه برادر عزیزم محمد کلایی از سرِ آقایی و محبت، اولین پیام را در گروه گذاشتند و بقیه را مطلع کردند اما کاش وقت سروران مرا با این خبر نمی گرفتند و مرا شرمنده نمی کردند.
به هرحال از اظهار همدردی همه عزیزان ممنونم و بابت همه اشتباهات و کوتاهی هایم حلالیت می طلبم.
چمدانم را در مقر صور گذاشتم تا پس از تدفین امیرحسین به محل سربازی ام برگردم.
التماس دعا
مهدوی ارفع