سلام حضرت نجات ، مهدی جان هر صبح از حوالی حضور آفتابی و غریبانه ی شماست که سپیده می دمد ... و از عطر مسیحایی نفس های شماست که زندگی آغاز می شود ... و به برکت دعای شماست که روزیِ مردمان از آفاق آسمان می رسد ... و با گوشه ی چشم پدرانه ی شماست که جهان ، برپاست ... و با عنایت سبز و بی دریغ شماست که گردش زمین و زمان در نظم و سکون ، پابرجاست ... ... افسوس اما ... افسوس که کسی به یادتان نیست ... چقدر غریبید پدر ...