صحبت از عشق تو ڪردم سر صحبت وا شد
سخن عشق تو اما سخنے شیوا شد
امشب از ساغر و مے گفتے و مستم ڪردی
مستیم باتو شب خاطره ے یلدا شد
در فضاے شب شعرم خطرے رد شد و رفت
بمب عشقے ڪه ترڪیدو دلے شیدا شد
دوستت دارم و ازحالت چشمم پیداست
باز مجنون دگر شیفته ے لیلا شد
دل من پیش تو گیر است و تویے همنفسم
چشم زیباے تو اندر نظرم شهلا شد
رفتے و رفت زدنیا دل حسرت زده ام
دل بیچاره ے من بار دگر تنها شد
عشق هم مایه ے آرامش و هم درد سر است
بارها برسر این عشق و هوس بلوا شد
شب عشق است برایم سخن از عشق بیار
شاید امشب به هوس بستر عشرت واشد
جان به پاے قدم یار خودم خواهم داد
شعر من با هوس عیش وهوس زیبا شد
@kafemoosighi