🍃🌸🍃
تقدیم به مولای دو عالم امیرالمؤمنین علی علیه السلام
زهرا سادات موسوی مقدم
شبیه اینکه بر یک گل شود یک خوار آویزان. شده بند دلِ من بر ضریح یار آویزان...
گرفتم عکس از هر لحظه ای که با علی بودم. به عشقش قاب کردم، کردم از دیوار آویزان.
نه تنها من گرفتم دامنِ پاک علی را... نه... تمام خلق بر دامانش است انگار آویزان.
تصور میکنم یک عمر وقتی خانه ی او را. کنار چادری گلدار یک دستار آویزان...
چرا من ادعا دارم؟ چه کردم از غمِ عشقش؟ به عشقش میثم تمّار شد بر دار آویزان...
****
شهادت میدهم هر ثانیه... شیر خدا... حیدر... تجلّیِ صفات وذات وتصویرِخدا... حیدر...
کسی که در رکوعِ خود به سائل داده انگشتر. بدونِ شک فقط بوده به تعبیرِ خدا... حیدر....
نه تفسیری به نامِ نور و نه تفسیر المیزان... که بوده شخصِ (اولی الامر) به تفسیرِ خدا... حیدر...
کسی که بیست و اندی سال شد خانه نشینِ غم... برای عزت اسلام و تدبیرِخدا....حیدر...
میانِ جنگ ها پیغمبر اسلام فرموده... چه بی باکانه میجنگی ؟!!! شمشیرِ خدا...!!! حیدر...
****
همیشه بوده همراهِ پیمبر حیدر آماده. نگو حیدر بگو در جنگ ها شیرِ نر آماده...
برای فتح آن قلعه که سرباز زیادی داشت. فقط با یک سر انگشتِ علی شد.. خیبر... آماده...
دلم یک عمر میسوزد زبانم لال ای مردم... که میشد محضِ صَبِّ حیدر ما منبر آماده...
همیشه شعر من دارد چه پایان غم انگیزی... کنید ای همرهانِ خسته ام چشمِ تر آماده...
که یک شب هم برای رفتن از این خانه ی غمناک... پس از زخمی و بی حرمت شدن شد مادر آماده...
از اینجا میرود فکرم به سمت و سوی گودالی.. که بعدش شد به روی نیزه ی غم ها سر آماده...
اگرچه شادم امشب را ولی بابا حلالم کن... که بوده بیشتر در داغتان این نوکر آماده...
🍃🍃🍃