یکی از دوستاش زنگ زد... علی اصغر با شوق عجیبی بهش گفت: "میدونی الان کجام؟ پیش بابام... دستم رو سرشه، دارم نوازشش میکنم...." علی اصغر وقتی جنین سه ماهه ای بود، پدرش توی جبهه و شد؛ ۳۱ سال گذشت تا اینکه پیکر پدر شهیدش پیدا شد و به وطن بازگشت... وقتی علی اصغر برای اولین بار پدرش رو دید، ازش پرسیدم: چه حس و حالی داری؟ گفت: "همه بچه دار میشن من پدر دار شدم...." مرا ببر آنجا که بودنت تمام نمیشود...