♦️ بزرگ_مردان_کوچک ☀️عارف12_ساله_شهید_والامقام 🔸 رضا در جبهه، قوطی کنسروها را جمع می‌کرد و به دم گربه‌ها می‌بست و در کوه رها می‌کرد و می‌گفت : سنگر بگیرید. وقتی گربه‌ها می‌دویدند، صدای قوطی‌ها در کوه می‌پیچید و دشمن فکر می‌کرد رزمنده‌های ایرانی هستند . کوه‌ها را به رگبار می‌بستند و زمانی که به رضا می‌گفتیم چرا این کارها را انجام می‌دهی، می‌گفت : برای اینکه مهمات آن‌ها هدر برود . راوی : همرزم_شهید روحش_شاد_یادش_گرامی_راهش_پر_رهرو اللهم‌عجل‌لولیک‌الفرج ✦‎࿐჻ᭂ🌹჻ᭂ࿐✦