من آدمایی که منو با همه ی کله خری و جوگیری هام دوست دارن و بازم منو پیش خودشون راه میدن رو در حد پرستش عاشقم. امام معصومه ی خانوم خوشگله هم جزو همون دسته از آدما بود. تازه گنبدش هم مثل یه تیکه نبات خوشمزه وسط چای ذغالی بود. برق می‌زد. لبخند می‌زد... ۲)