💢 امام رضا علیه السلام با عالم سنی 📌 برخی از امام رضا علیه السلام درخواست مناظره‌ای در مورد امامت با یک عالم سنّی می‌کنند، امام می‌پذیرد و مجلسی آماده و یحیی بن ضحاک سمرقندی آماده‌ی مباحثه با امام می‌شود. 💠 امام به یحیی می‌فرمایند: " بپرس!" یحیی می‌گوید: ای پسر رسول خدا شما بپرسید تا ما به سؤال شما افتخار کنیم. 🔹 امام فرمودند:" ای یحیی نظرت درمورد کسی که ادعای راستگویی می‌کند ولی به آنان که راستگویند نسبت دروغ‌گو بودن می‌دهد، چیست؟ ⁉️ آیا این‌چنین کسی پیرو دین حق و راستگو است یا دروغ‌گوست؟! " ♨️ یحیی بن ضحاک سمرقندی اندکی به فکر فرو می‌رود و چیزی نمی‌گوید. مأمون که نظاره‌گر این مباحثه بود، گفت: پس چرا جواب نمی‌دهی؟! یحیی می‌گوید: سؤالی از من شد که نمی‌توانم پاسخ دهم. ✍ مأمون که متوجّه منظور امام نشده بود، از امام رضا(علیه السلام) پرسید: منظور شما از سؤال چه بود؟! 💠 امام فرمودند:" من از یحیی با کنایه سؤال کردم؛ اگر ابوبکر راستگو بود، پس راویان راست گفته‌اند که ابوبکر در بالای منبر پیامبر اکرم اعلام کرده: شما مرا امیر خود کردید ولی من از شما بهتر نیستم، پس باید این سخن هم راست باشد و اگر راست باشد، در جواب می‌گوییم امیر باید از رعیّت خود بهتر باشد، پس ابوبکر نمی‌تواند امام باشد. 🔸 و نیز از قول ابوبکر نقل شده که: من شیطانی دارم که مرا وسوسه می‌کند و من گرفتار اویم. 👈 اگر ابوبکر راستگو است و این سخنش راست باشد، باز هم نمی‌تواند امام باشد زیرا شیطان نمی‌تواند در امام تصرّف داشته باشد. 🌼 و نیز از عمر نقل شده که: امام بودن ابوبکر یک کار ناگهانی و بدون مقدمه بود که خدا ما را از شرّ آن حفظ کند، پس هر کس این کار تکرار کند او را بکشید. 🔰 حال اگر عمر راستگو بود پس امامت ابوبکر از نظر عمر هم صحیح نبوده و اگر دروغ گفته که خودش برای رهبری مسلمانان لیاقت نداشت. " 📌 وقتی سخن امام رضا(علیه السلام) به این‌جا رسید، مأمون آن‌چنان غضب‌ناک و ناراحت شد که به یک‌باره فریادی کشید که همه متفرّق شدند. ✳️ سپس رو  به بنی‌هاشم گفت: مگر نگفته بودم که حضرت رضا را شروع کننده‌ی بحث قرار ندهید! این‌ها علم‌شان از علم رسول الله است!. 📚 لینک مطلب: https://btid.org/fa/news/5674 ✅ آیدی دریافت سوالات 👇👇 @pasokhgo313 💠 اندیشه برتر 👇👇 ━✨🌹✨🌸✨━ ♨️ @btid_org