خلاصه مدعیات صدیقه وسمقی👇👇
1. رابطهی انسان و خدا هرگز از سوی خدا آغاز نشده است. خدا مسیری برای ارتباط خود با بندگانش نگشوده است. (نفی اصل دیانت و راهنمایی الهی )
2. خداوند کسانی را چه فرشته و چه انسان به عنوان فرستاده و رسول خویش به سوی مردم برنگزیده است و از این رو هیچ مدعی پیامبری حامل وحی و پیام آور پیام آسمان به زمین نبودهاست. ( نفی اصل وحی و فرشته وحی و بعثت انبیاء الهی به اذن و دستور الهی)
دیگر سخنان وسمقی هرچه که بوده مزه تلخ این دو مدعا را شیرین نکرده است. اینکه رابطه بین خدا و بشر اتفاقاً از زمین به آسمان بوده است و این انسان است که در جستجوی خداست و برای رابطه با او جهد و تلاش نموده است؛ علی رغم ظاهر عرفانی آن نه تنها مبین وجهی از آموزه های دینی نیست بلکه این تصور را موجب میشود که چه بسا افرادی که پیامبر نامیده میشدند دچار توهم و بیماری های روانی بوده که خود را رسول الهی یافتهاند!
وسمقی آشکارا معتقد است که پیامبر شخصی مبتکر و خلّاق است که رو به سوی خدا کرده و خدا را برمیگزیند و با او رابطه برقرار میکند و درک خود را از خالق هستی و رمز آفرینش، بعنوان پیام صلاح و رستگاری خود به مردم زمان خویش عرضه میدارد.
او تلویحاً حجت پیامبران برای منشاء وحیانی پیام بعثت خویش را زیر سوال برده و میگوید که هیچ کس ناظر و حجت بر وحیانی بودن پیام پیامبران نبوده است تا براین منشاء گواهی دهد! وی میگوید: کسی از لبان خدا چنین چیزی را نشنیده و تنها کسی که مدعیست از لبان فرشتگان و از سوی خدا بعثت بر او موکد و موظف شده، خودِ رسولان بوده اند!