『ڪمپین مھدوے🌤🚩』
🦋🍃 _✨°•◇سوره یونس◇•°✨_ 📄 ¤ ترجمه صفحه 230¤ 72 - گفت: ای وای بر من! آیا من فرزند میآورم در حالی که پیرزنم و این شوهرم پیرمرد است! واقعا این چیز بسیار عجیبی است 73 - گفتند: آیا از کار خدا تعجّب میکنی! رحمت خدا و برکات او بر شما خانواده است همانا او ستودهی بزرگوار است 74 - پس وقتی ترس از ابراهیم برفت و بشارت به او رسید، در بارهی قوم لوط با ما [به قصد شفاعت] چون و چرا میکرد 75 - همانا ابراهیم بردبار و بسیار نیایشگر و توبه کار بود 76 - ای ابراهیم! از این [درخواست] صرف نظر کن که فرمان پروردگارت آمده و عذابی برگشت ناپذیر به سراغشان خواهد آمد 77 - و چون فرستادگان ما نزد لوط آمدند از [آمدن] آنان بدحال شد و در کارشان فرو ماند و گفت: امروز روز سختی است 78 - و قوم او شتابان [به قصد مزاحمت مهمانان] به سوی او هجوم آوردند، در حالی که پیش از آن [هم] مرتکب زشتیها میشدند [لوط] گفت: ای قوم من! اینان دختران منند آنان برای شما پاکیزهترند [با آنها ازدواج کنید]، پس از خدا بترسید و مرا در کار مهمانانم رسوا مکنید آیا در میان شما یک مرد رشید نیست! 79 - گفتند: تو خوب میدانی که ما را به دختران تو حاجتی نیست و تو خوب میدانی که ما چه میخواهیم 80 - [لوط] گفت: ای کاش در برابر شما قدرتی میداشتم یا به تکیهگاهی قوی پناه میبردم 81 - گفتند: ای لوط! ما فرستادگان پروردگار توییم آنها هرگز به تو دست نخواهند یافت پس پاسی از شب گذشته خانوادهات را حرکت ده و کسی از شما پشت سرش را نگاه نکند مگر زنت را که هر چه به آنها برسد به او نیز خواهد رسید همانا موعد آنها صبح است آیا صبح نزدیک نیست!