اشعار مناجات با امام زمان(عج) - قاسم نعمتی به هربهانه دلم میل یاردارد و بس هوای دیدن روی نگارداردو بس جوانیم شده رنگ خزان ز هجرانت به وصل روی تو عاشق بهاردارد و بس مزن به رویم اگردست من شده خالی مکن گله که : غلامم شعاردارد و بس اگر زمانه به طعنه ردم کندغم نیست که نوکرت دوجهان با تو کار دارد و بس کرم نما و قدم رنجه کن در این دل ما که باغ ما دو روان چشمه ساردارد و بس تمام هستی من مایه سوز عشق تو شد ولی دوباره هوای قماردارد و بس دگربه آینه دل تو را نمیبینم که صحن آینه گرد و غبار دارد و بس خدا بدون رضایت مرا نمیخواهد گدا به نام کریم اعتبار دارد و بس زمین کرببلا وعده گاه نوکر هاست که درحریم حسین دل، قرار دارد و بس قاسم نعمتی امام زمان(عج)- مناجات دل هوای روی ماه یار دارد جمعه ها دل هوای دیدن دلدار دارد جمعه ها صبح جمعه چشم در راهیم ما ای عاشقان یار با ما وعده دیدار دارد جمعه ها چشم های منتظر با اشک های عاشقی هر نگاهش حرف ها بسیار دارد جمعه ها آفتابا امرکن تا ابرها ‍پنهان شوند آسمان بر تابشت اصرار دارد جمعه ها بی تو دلتنگیم جان مادرت زهرا بیا بی تو دیگر حالت تکرار دارد جمعه ها دلخوشم با جمله ای سرشار ازعشق و امید: یار با ما وعده دیدار دارد جمعه ها محمدی