23- ریاضت معین می خواهد و بدون معین ، تسهیل ریاضت نمی شود.
24- معینِ ریاضت ، اولاً باید بااصل ریاضت سازگار باشد ؛ نباید به گونه ای باشد که با اصل ریاضت در تنافی باشد و باید به گونه ای باشد که موجب دمیدن در عقلانیت را رقم بزند . ثانیا ً : باید معتدل در کمیّت و کیفیت باشد و باید به گونه ای باشد که ریاضت را دچار مشکل نکند و ازمیان برندارد.
25- هر چه در نفسانیت و حیوانیت بدمد در اینصورت در تنافی با ریاضت است از اینرو عشق حیوانی ، نه تنها معینِ ریاضت نیست و بلکه منافی ریاضت است .
26- انسان باید به توحید در همّت برسد و راه دستیابی به توحید در همّت ، توحید در عشق و محبّت است .
27- عشق ، ازجمله مهم ترین میان بُرهاست و باعث می شود که به راحتی ازبسیاری از اموری اِعراض برای انسان می سازد، منقطع باشد و عشق ، نیاز به اِعراض را منتفی می کند و بلکه به طور طبیعی انقطاع حاصل شده است .