دوران تحصیل و مرجعیت شیخ محمد حسین بن هاشم عاملی ✍ در کیفیت اشتغال به تحصیل علم شیخ محمد حسین بن هاشم العاملی داماد صاحب جواهر که مرجعیت دینی به او رسید آورده ‏اند:  پدرش مردی فقیر حال بود که در کاظمین دکانی داشت. بعد از آنکه شیخ محمد حسین قرائت قرآن را فرا گرفت او را نزد خود آورد تا در اداره دکان و کسب معاش به او کمک کند ولی محمد حسین به طلب علم متمایل شد و از یکی از اهل علم راه تحصیل علم را پرسید. او گفت: اول باید«اجرومیه» را (که کتابی بوده در علم نحو) حفظ کند. او از آن مرد عالم خواست که آن کتاب را برایش بنویسد و او نوشت و محمد حسین در دکان پدر به خواندن آن مشغول شد. تا اینکه پدرش متوجه شد و خشمگین گردیده او را بزد که خواندن این کتاب تو را از کسب و کار باز می‏ دارد. بعد از آن دور از چشم پدر آن را خواند و تمام کرد. سپس از همان اهل علم پرسید: حالا چکار کنم؟ و او گفت: به نجف برو. چهار پائی کرایه کرد و بدون آنکه بیش از مقدار کرایه پولی داشته باشد راهی نجف شد و بین راه از زوائد خوراک هم سفران، خود را سیر می‏ کرد چون به نجف رسید وارد صحن شریف شد و در آنجا نشست تا شب شد و همه مردم از صحن خارج گشتند دربانان آمدند بیرونش کنند، شرح حال خود را گفت و آنها به او حجره ‏ای دادند و برایش غذا آوردند و در آنجا اقامت کرده و با طلاب آشنا شد و نزد آنان درس خواند و در آن حجره بود و با استفاده از نور چراغ مستراح ‏ها مطالعه می‏ کرد. تا اینکه فضلش ظاهر گشت و آوازه‏ اش بلند شد و به مرجعیت رسید و اموال به سویش فرستاد می‏ شد و او همه را به طلاب علم و نیازمندان می‏ رساند و خود لباس زبر و خشن می‏ پوشد و طعام ناگوار می‏ خورد و بعد از مرگش هیچ مالی به ارث نگذاشت. هیچ مانعی از موانع معمولی او را از درس باز نمی داشت و موجب تعطیل درس او نمی‏ شد بطوری که حتی در روز وفات شیخ انصاری درس خود را تعطیل نکرد و در جواب پرسندگان گفت: درس می‏ دهیم و ثواب آن را برای شیخ قرار می‏ دهیم. عیادت بیماران، تشییع جنازه ‏ها، دیدار واردین و بدرقه مسافرین از او فوت و ترک نمی‏ شد. اهل نجف می‏ گفتند: قبل از آنکه خانواده کسی از بیماری او خبر شود، شیخ محمد حسین از بیماری او خبردار است! (اعیان الشیعه، ج9، ص257)