🌷🌷🌷
🌷🌷
🌷
✔️استاد رفیعی✔️
حاكمي فردي را به عنوان محتسب كه معادل امروزي آن بازرس و تعزيرات است برگزيد تا به بازار رود و اجازه ندهد كسي كم فروشي كند. به اولين مغازه كه گندم مي فروخت رفت و گفت : پنج كيلو گندم بدهيد ، گندم فروش غافل از اينكه او محتسب است مقداري شن به گندم اضافه كرد . علت كارش را جويا شد پاسخ داد : چرخ زندگي نمي چرخد . نزد فرد ديگري رفت كه شن را از گندم جدا مي كرد سپس مي فروخت . علت را پرسيد گفت: مردم دعا كنند . درباره مخارج زندگي وي سوال كرد گفت: الحمدالله عالي است و نزد حاكم رفت ، وقايع را شرح داد. حاكم گفت: اين شهر محتسب نمي خواهد زيرا آن كسي كه در مالش حرامي راه مي دهد، بركت و رزق خود را از دست مي دهد و آنكه درست عمل مي كند بركت در رزقش زياد مي شود.
💟
https://telegram.me/joinchat/AAAAAD8JDh1FJXdGPPSBjw
ء🌷
ء🌷🌷
ء🌷🌷🌷