از حضرت يحيی (ع) نقل شده است که روزی ابليس را ديد و از او پرسيد: آيا تاکنون هيچ به من دست يافته‌ای؟ گفت: نه، ولی در تو خصلتی است که من آن را دوست دارم. پرسيد: آن کدام است؟ گفت: تو مرد پُرخوری هستی و وقتی که افطار می‌کنی، سنگين می‌شوی و همين سنگينی، تو را مقداری از نماز و شب زنده‌داری باز می‌دارد و من به همين خوشحال می‌شوم. حضرت يحیی (ع) گفت: حال که چنين است من هم با خدا عهد می‌بندم تا چندی که زنده‌ام هيچ‌گاه خود را از غذا سير نکنم. ابليس گفت: من نيز با خدا عهد می‌بندم تا چندی که زنده‌ام نسبت به احدی خيرخواهی نکنم. اين را گفت و از نزد حضرت يحیی (ع) بيرون رفت و ديگر به سراغ او نيامد. @karbalaei021