خداوند (دو ملک) را مامور کرد تا شهری را سرنگون کنند. چون به آنجا رسیدند مردی را دیدند که خدا را می خواند و تضرع می کند. یکی از آن دو فرشته به دیگری گفت: این دعا کننده را نمی بینی؟ گفت: چرا، ولکن امر خداست باید اجرا شود. اولی گفت: نه، از خدا سوال کنم. و از حق مساءلت کرد که: در این شهر بنده ای ترا می خواند و تضرع می کند آیا عذاب را نازل کنیم؟ فرمود: امری که دادم انجام دهید، آن مرد هیچگاه برای امر من رنگش تغییر نکرده و از کارهای ناشایست مردم خشمگین نشده است. @karbalaei021