🔘با منحرفين در ارتباط نباش
روزي امام رضا(ع) ابوهاشم جعفري (يكي از اصحاب برجسته امامان) را ديد و به او فرمود: چرا تو را مي بينم كه در نزد عبدالرحمن بن يعقوب هستي؟(و با او همنشين مي باشي.) ابوهاشم گفت: عبدالرحمان، دايي من است.
امام فرمود: عبدالرحمن درباره خدا، سخن نادرست مي گويد و ذات پاك خدا را به صورت جسم و او را داراي نشانه هاي جسم توصيف مي كند، يا با او همنشين شو و ما را واگذار و يا با ما باش و او را واگذار.
ابوهاشم گفت : او هرچه مي خواهد بگويد، به من چه زياني مي رساند، وقتي كه من عقيده به گفتارش نداشته باشم؟.
امام(ع) فرمود: آيا نمي ترسي كه عذابي فرود آيد، و آن عذاب، تو را نيز فراگيرد؟ آيا داستان آن شخصي را كه خود از ياران موسي(ع) بود، و پدرش از اصحاب فرعون بود نشنيده اي، آنجا كه وقتي لشكر فرعون (در تعقيب سپاه موسي) به كنار دريا آمد، آن پسر، از لشكر موسي(ع) جدا شد و نزد پدر رفت تا با نصيحت كردن پدر، او را از فرعونيان جدا كند، و به سوي موسي(ع) بياورد، هنگامي كه با پدرش ستيز مي كرد و او را به راه هدايت دعوت مي نمود، با هم كنار دريا آمدند، ناگهان عذاب الهي فرا رسيد و لشكر فرعون غرق شدند، آن پدر و پسر نيز كه در كنار لشكر فرعون بودند، غرق شدند، خبر به موسي(ع) رسيد (كه پدر مستحقّ عذاب بود، پسر چرا؟) موسي(ع) فرمود: «هُوَ فِي رَحْمَةِ الله، وَلٰكِنَّ النَّقْمَةَ اِذٰا نَزَلَتْ لَمْ يَكُنْ لَهٰا عَمَّنْ قٰارَبَ الْمُذْنِبَ دِفٰاعٌ؛ آن پسر در رحمت خدا است، ولي وقتي كه عذاب فرا رسيد، از آنكه نزديك گنهكار است، دفاعي نشود.»
📚 الکافي ج٢ص٣٧٤
🕌
@deltangekarbalaa_3
#ڪـانـال_دلتنگ_ڪــღــربــلا👆