خواست از بیعت خودداری کند اما جانش را در این راه از دست داد و خونش به هدر رفت. اگر کسی با این نگاه به نهضت حسینی نگاه کند، باید چنین نتیجه ای را هم بگیرد.
اما امام حسین برای امر به معروف و نهی از منکر قیام کرد. امام علت قیام خود را اصلاح امت پیامبر معرفی میکند. پس اگر امام توانسته باشد این امر به معروف را به خوبی انجام دهد، به هدف خود رسیده است اگر چه در ظاهر به شهادت رسیده و خونش بر زمین جاری شده است و اگر نتوانسته باشد امر به معروف و نهی از منکر کند، به هدفش نرسیده است.
امام حسین(ع) در زمانی واقع شده بود که گرچه کمتر از نیم قرن از وفات پیامبر(ص) میگذشت و هنوز بعضی از صحابه و بسیاری از تابعین در قید حیات بودند، اما ارزشهایی که پیامبر برای آن مبعوث شده بود از جامعه رخت بربسته بود. مبارزه با ظلم و ظالم در این جامعه نبود. عافیت طلبی و دنیادوستی همه جامعه را فراگرفته بود. از دین و دیانت جز اسمی و پوسته ای باقی نمانده بود. حضرت در جایی میفرمایند: «الاو ان الحق لایعمل به و ان الباطل لایتناهی عنه» یعنی به حق عمل نمی شود و از باطل جلوگیری نمیشود. از این مهمتر این بود که جای خوبی و بدی و معروف و منکر عوض شده بود. یعنی عملی که در نزد پیامبر منکر بود، به صورت معروف نشان داده میشد و عملی که معروف بود، منکر جلوه میکرد. خطر این مسئله خیلی بیشتر از ترک «معروف» در جامعه است. بسا باشد که به معروف عمل نشود اما خط و مرز معروف و منکر واضح است تا اگر کسی بخواهد از این راه برود بتواند. اما در جامعه ای که جای معروف و منکر عوض شود، اگر هم کسی بخواهد از راه معروف برود، نخواهد توانست زیرا حد و مرز ایندو با هم مخلوط شده است.
در زمان امام حسین(ع) جامعه دچار چنان خمودگی شده بود که وقتی معاویه در زمان حیاتش برای گرفتن بیعت برای یزید به مدینه میآید، غیر از چند نفر، همه مردم با یزید بیعت میکنند و صدایی از کسی درنمی آید. در مکه نیز همین اتفاق میافتد. در شام علنا علی بن ابی طالب در منبرها لعن و نفرین میشود و کسی هم نمی پرسد که این علی مگر چه کرده که مستوجب لعن و نفرین است. حکومت خلافت به سلطنت موروثی تبدیل میشود ولی رگ غیرت در کسی نمیجنبد. در این جامعه امر به معروف مرده است. مردم نسبت به سرنوشت خود و جامعه بی تفاوت شده اند. راه حق در میان گرد و خاکی که باطل به راه انداخته گم شده و نزدیک است که از میان برود. امام حسین(ع) برای زنده کردن اسلام و اصلاح امت قیام میکند و جان خود را بر سر این امر به معروف کردن فدا میکند. اما آیا امام حسین در قیامش موفق بود یا نه؟
قیام امام حسین(ع) موجب بیداری ملت اسلامی شد. امام حسین(ع) با خون خود نقشی ماندگار در تاریخ بشریت کشید که هیچ دستی توان از بین بردن آن را ندارد. خون امام حسین(ع) روح جهاد و شهادت و رشادت را تا روز قیامت در رگهای عالم اسلامی به حرکت درآورد. قیام امام حسین(ع) سرمشق بسیاری از قیامها و مبارزات در عالم اسلامی شد. خون امام حسین(ع) موجب بیداری عالم اسلامی شد. نه فقط در آن زمان بلکه در تمامی اعصار و حتی قرن حاضر. میبینیم که قیام امام خمینی(ره) از قیام امام حسین(ع) سرمشق گرفته نام و یاد امام حسین(ع) که در هشت سال جنگ تحمیلی، روح رشادت و فداکاری را در ملت ما میدمید. با الگو گرفتن از امام حسین(ع) بود که مقاومت لبنان توانست دشمن صهیونیستی را که کل جهان عرب بیش از شش روز نتوانست در برابر آن مقاومت کند، به عقب نشینی وادار کند و در جنگ سی و سه روزه شکست دهد. همه اینها از برکات قیام امام حسین(ع) است.
قیام امام حسین(ع) در همان زمان سرمشق بسیاری از قیامها شد. قیام توابین و قیام مختار بلافاصله بعد از شهادت امام حسین(ع) اتفاق افتاد. عافیت طلبان مکه و مدینه که امام حسین(ع) را یاری نکردند و با یزید بیعت کرده بودند، ماهیت حکومت یزید بر ایشان آشکار شد و برای اینکه زیر بیعت یزید نباشند، با عبدالله بن زبیر بیعت کردند و سالها از او حمایت نمودند. در میان شیعیان قیامهای متعددی چون قیام زیدبن علی، قیام فخ و قیام نفس زکیه پسر عبدالله محض رخ داد. در این راستا یکی از علل اصلی پیشنهاد ولایت عهدی به امام رضا(ع) توسط مامون، قیامهای متعدد علویان و شیعیان است که نفس حکومت عباسی را گرفته بود. همه این قیامها از برکات قیام امام حسین(ع) است. قیام بنی عباس با شعار حکومت بنی هاشم شروع شد و مردم به قصد حمایت از بنی هاشم از آنها حمایت کردند. قیام امام حسین(ع) موجب شد که روحیه ظلم ستیزی در عالم اسلامی بیدار شود.