دیشب پس از یک عمر دوری از جمالش
یک قسمتی از مرغ رادر سفره دیدم
هرچند این قسمت به صد قسمت بدل شد
من نیز یک قسمت از آنها را چشیدم
معده تعجب کرد روده رقص میکرد
برخاستم یک دور از شادی دویدم
خوابم مگر می برد ازاین دیدار شیرین
صدبار از شادی زخواب خوش پریدم
هرکس صدایم کرد آن شب تا دم صبح
تنها صدای قد قد ی من می شنیدم
درخواب با یک مرغ میگفتیم از عشق
گفتم از این دوری خدارا من بریدم
پرواز کردی؟ آسمان جای عقاب است
پائین بیا یار قشنگ دم سفیدم
همسفره بودی بافقیران روزگاری
دیروز از نرخ تومن جامه دریدم
خندید مرغ وگفت میدانی عزیزم
من از کجا برمسند شاهی رسیدم؟
اززیر بال خود کلیدی رانشان داد
من حاصل یک عمر تدبیر وامیدم
😅🔊
@tanzesiyasi 🔥