www.Aviny.comhozooralhazer-02.mp3
زمان: حجم: 2.33M
كربلا ما را به سوي خود فرا مي‌خواند و ارواح مشتاق ما بي‌تابانه، همچون كبوتران حرم، به‌ سوي كربلا بال مي‌گشايند. بار ديگر صداي «هل من ناصر» امام عشق در دل تاريخ بلند است و اين بار حضور امت به‌راستي شگفت‌آور است. هر آن‌كس در هر زمان و در هر جا به اين صلا لبيك گويد كربلايي است و كربلا ميزان عشق است و اهل ا را از اغيار جدا مي‌كند. كربلا، آغوشت را بگشا، حزب الله به سوي تو مي‌آيد. از كه بايد سخن گفت؟ از آن جوان كارگر بلورسازي و يا از آن پيرمرد هفتاد ساله‌اي كه حسين را و آن فوز عظيم را يافته است و خود را چهارده ساله مي‌پندارد؟ نه، اينجا سخن از من و ما نيست، سخن از حضور است، حضور امتي كه عاشورا را باز يافته و دعايش كه «يا ليتنا كنا معكم»، به استجابت رسيده است. راهيان كربلا را بنگر. آنان خوب دريافته‌اند كه زندگي به خون وابسته است و پيكر تاريخ، بي‌خون خدا _ ثار الله _ مرده‌اي بيش نيست و سر مبارك امام شهيد بر فراز ني، رمزي است بين خدا و عشاق، يعني كه اين است بهاي ديدار. به ياد آر فرموده‌ي صاحب الزمان را كه ما را به اعمالي فرا خوانده‌اند كه به محبتشان نزديك‌تر است: «فليعمل كل امرء منكم ما يقرب به من محبتِنا.»(١) و به‌راستي مگر محبت آنان در چيست؟ در محبت حسين. محب حسين محبوب خداست و كدام راه از اين نزديك‌تر؟ جلوه‌هاي شگفت‌آور حضور امت، همه حكايت از اين دارد كه آنان حضور تاريخي خود را مي‌شناسند و سر آنچه عاشورا را جاودانه ساخته است دريافته‌اند. كدام چشمي است كه از شوق به گريه نيفتد؟ مردان سخن از كربلا مي‌گويند و زنان از حجاب عفتي كه پاسدار حرمت خون كربلاييان است.