امروز صبح به یک مدرسه پسرانه دولتی متوسطه اول در منطقه باقرشهر تهران رفتم. اسم مدرسه، آیت الله هاشمی رفسنجانی بود! نفهمیدم ارتباط این مدرسه با نام مرحوم هاشمی چیست! لااقل نکردند نام یک مدرسه در شمال تهران یا یکی از مناطق لاکچری را به نامش کنند که یک ارتباطی بین مکان و نوع سبک زندگی مرحوم وجود داشته باشد، وگرنه مدرسه ای که در مناطق حاشیه ای تهران است و تمام دانش آموزانش هم از طبقه غیر سرمایه دار هستند، طبیعتا باید به نام فردی مثل شهید رجایی نامگذاری شود که در دوره جوانی اش دستفروشی می کرده و طعم سختی را کشیده. نه هاشمی که پایه گذار اشرافیت و بسیاری از بریز و بپاش ها و قربانی کردن مستضعفان به اسم توسعه گرایی بود.
بگذریم؛ شاید فکر کنید میخواهم الکی امید بدهم، اما امروز بعد از اینکه جلسه تمام شد خیلی سرحال شدم. چقدر بچه های فهمیده و باهوشی بودند. چه سوالات دقیق و حساب شده ای می پرسیدند. جالب اینکه دو سه تایشان هم دهه نودی بودند.
این ایام، خیلی ها لطف دارند و می گویند فلانی خداقوت که داری جهاد تبیین می کنی. اما من پیش کادر این مدارس احساس خجالت می کنم. چون جهاد واقعی را اینها دارند در گمنامی انجام میدهند. کادر این مدرسه هم مثل چند مدرسه دیگری که نوشتم فوق العاده بودند؛ همه جوان، انقلابی، با دغدغه و دلسوز. خدا امثال اینها را زیاد کند که در استراتژیک ترین سنگرها، مشغول موثرترین کار ممکن هستند، یعنی تربیت نیروی انسانی متعهد در مناطقی که شاید خیلی از مسئولین سال به سال هم گذرشان به آنجا نیفتد...
@Sabeti ✅