10.08M حجم رسانه بالاست
از کلید مشاهده در ایتا استفاده کنید
حبیب مرادی پسر دایی که تو رو نجات داد! و خودش از "ناهید" گذشت و آسمانی شد! و تو شاید با تک تک موهایی که سفید کردی تجسم صحنه ای رو با خودت تکرار می کردی به دیداری در قیامت با رسول و شهادتی که انگار با او جا به جا شده بود از دستان فرشته شهادت بیرونت کشیده بود و خودش به آغوش فاو پریده بوده و حسرتی رو تا همیشه برات جا گذاشته بود بین "تشکری سرد" برای پیگیر بودنش از دزفول تا اندیمشک و اهواز تا "گلایه ای آتشین" هر روز رو صفا و مروه می کنی ماندنی که البته به تدبیری بود و حتما که حکمتشو پیدا کردی و بهش مفتخری .... https://eitaa.com/kashkolkashkol