🌳🌸🌳🌸🌸🌳🌸🌳🌸🌸🌳
#داستان_آموزنده
🔆بنده ی آن یگانه
☘ذوالنّون مصری گفت: «در یکی از بیابانهای خشک میرفتم. ناگاه مردی را دیدم که خود را با مُشتی علف پوشانده بود. بر او سلام کردم و جواب سلامم را داد. به من گفت: ای جوان از کجا میآیی؟
☘گفتم: از سرزمین مصر. گفت: به کجا میروی؟
☘گفتم: در جستجوی اُنس با مولایم. گفت: ترک دنیا و آخرت گو تا طلب تو به صحّت پیوندد و به مولای خود و اُنس به او دست یابی. گفتم: میخواهم نوری بر نورم بیفزایی.
☘گفت: به بالای سرت بنگر. نگاه کردم، گویا آسمان و زمین طلایی بود و میدرخشید. سپس گفت: چشمت را فرو خوابان. پس آسمان و زمین را دیدم که به صورت اوّلشان برگشتند. گفتم: این کار چگونه است؟
☘گفت: اگر بندهی آن یگانه هستی، خود را برای او یگانه دار.»
📚بحرالمعارف، ج 2، ص 369
🌐
@kashkool_et