🔻اولیاء خدا بی نام و نشانند...
#خاطرات_تبلیغی (6) / رمضان98
🔹یه سری آدم ها خیلی توجه من رو جلب می کنند. تا حالا هر مسجدی رفتم حداقل یکی دو مورد از این ها رو شناسایی کردم.
آدمایی که ظاهرشون خیلی ساده و سطح پایینه و اطرافیان کمتر بهشون توجه می کنند ولی دل دریایی شون از تو چشم های همیشه خیسشون نمایانه!
👈این آدم ها چند تا ویژگی مشترک دارند:
✔️پای منبر به ادنی مناسبتی اشکشون جاری میشه.
✔️کبوتر مسجدند و همیشه قبل از امام جماعت تو مسجد حضور دارند حتی نماز صبح!
✔️خیلی خیلی خیلی متواضع و بی شیله پیله هستند. و در گوشی بگم: مردم خیلی حسابشون نمیکنن!
🔹خیلی بهشون غبطه میخورم! امثال ما اگه یه وقت هم از قضا حال معنوی ای بهمون دست بده همه متوجه میشن و با نگاهاشون و التماس دعاهاشون فقط بر عجب و تکبرمون اضافه می کنند.
🔹تو این مسجدی که اومدم تبلیغ یکی از همین اولیاء خدا حسابی توجه من رو به خودش جلب کرده. یه پیرمرد دهاتی با ظاهری کارگری، با ریش های بلند و لباس هایی ژولیده، بسیار متواضع و خاکی....
(مترصد یک بهانه هستم که ازش عکس بگیرم و براتون بفرستم!)
🔹هر وقت میام مسجد، اون قبل تر از من اومده! از اول تا آخر منبر گوش میده، جاهایی که منبر احساسی میشه راحت اشکش جاری میشه، روضه ها رو همیشه گریه میکنه. گاهی بعد روضه میاد پیش من، انگار که هنوز از گریه دلش خالی نشده باشه، از نوار های مرحوم کافی میگه و گریه میکنه.
👈یه روز قبل نماز اومد پیشم سفره دلشو باز کرد. می گفت ۱۵سال امارات کار می کرده. دبی و ابوظبی. می گفت اونجا هم همین قدر ریش هام بلند بوده با این تفاوت که الان دیگه سفید شدن. از عشق وافرش به امام و انقلاب می گفت. اینکه یه رادیو داشته که اونجا همیشه اخبار امام رو پیگیری می کرده.
🔹می گفت یه بار همون اوایل انقلاب آیت الله خامنه ای و خلخالی اومده بودند بحرین، ما هم رفتیم استقبالشون. استقبال مردم و شعار هایی که می دادند بی نظیر بوده.
میگفت که هنوزم عاشق انقلاب و آقا هست.
خوشا آنانکه الله یارشان بی....
.........................
#کشکول_یک_طلبه👇
@KashkooleTalabeh
https://sapp.ir/kashkooletalabeh
https://t.me/kashkooletalabeh