✔️سفرنامۀ توصیفی- تصویریِ سرزمین وحی
(بخش ۶۲ اُم )
🕋 ادامه و پایان سرگردانی در مکه!
▪️سرانجام پس ازیک ساعت خستگی و سرگردانی به هتل برگشتیم درحالی که مهلت شام کاروان و هتل سپری شده بود و من تازه دلیل تفاوت کرایهها را فهمیدم.
▪️پس ازتحمیل چنین ناکامی بزرگی به ما، رانندۀ ناشی،باعربی ناخوانایش! کرایه هم میخواست؛
که باحالت ویژۀ یک ایرانی ششپلاس(خشمگین+ناکام+گرسنه+ تشنه+گیج+خسته)،عتابش کردم:
"لا! لیس فلوس؛ انت بالخطاء؛ انا غاضب؛فلاتکلّم..."😜شاید خودم هم نفهمیدم ولی او فهمیدچه گفتم! پاکستانی بیچاره دم نزد!
▪️سپس باهمان غضبناکیِ کلافهوار، پس از پیادهشدن همسرم، پیاده شدم.
نکته:درتاکسی و...(خصوصا"در مسافرت)حتما"ابتداخودتان سوارشوید بعدهمسرتان🤔
▪️حالاکه ازKFC مانده و ازشام هتل رانده شدیم،چندگزینۀ شام را مرور کردیم(مطعم ازبکستانی،ترکستانی، خلیجی یا...)ولی نتیجۀنهایی: تُن ماهی+نان افغانی!
▪️درنوشتارهای بعدی،نان افغانی رابه شمامیشناسانم؛فعلاًبدانید این نان توسط افغانیان مقیم پخت میشود.
▪️
بههرحال شاممان آماده شد: ۲قرص نان افغانی+۱قوطی تُن ماهی+۱لیموی سنگی= ۱۲ ریال
▪️با بازکردن قوطی دیدیم این کنسرو،تکهای تن است غرق درخورشتی بسیارتندکه بهجای شکم مبارک،ازکیسۀ زبالۀ اتاقمان سربرآورد!
▪️دردسرتان ندهم،شام ماشد:نان افغانی+پنیر
▪️
عبرتها:
▫️قبل ازهبوط ازتاکسی،همسرم گفت:حداقل ۱۰ریال به راننده بده!اکنون آن۱۰ریال سر اززباله درآورد!
▫️هیچ ارزانیای بی دلیل نیست!
▫️فردا فهمیدم که یک شعبۀKFC در ابراجالبیت در دسترس بود!😔
#سفرنامۀحج
═━⊰⊰❀🕊️🕋🕊️❀⊱⊱━═
💠کشکولوار؛کانالیهمگانی
🌸🍃
@kashkoolvar