✔️سفرنامۀ توصیفی- تصویریِ سرزمین وحی
(بخش ۷۶ اُم)
🕋 و ما ادراک طواف؟!
(دورت بگردم خدای من ۲)
▪️در نوشتار پیشین از بزرگی و مهابت کعبه و طواف بر دور آن گفتم و از جلالت عدد ۷.
💥اکنون من بودم و طواف واجب در برابرم.
▪️این طواف را سه روز پس از اعمال عرفات انجام دادم چرا که بر اثر ضعف بدنی، موفق نشدم به طور پیاپی و پس از مرحلۀ صعب عرفات، طواف واجب را(که اجباراً سعی صفا و مروه و ترجیحاً طواف نساء را هم درپی خود داشت.) انجام دهم. پس
ناگزیر از این تاخیر بودم:
《مهلتی بایست تا خون شیر شد!》
▪️اگرچه تا قبل از طواف واجب، چندین بار در عمرۀ مفرده، در عمرۀ تمتع و در طوافهای مستحبی و زیارتهای قبلی به شرف ملاقات کعبه مفتخر شده بودم ولی اعتراف میکنم که وقتی در مقام طواف واجب این بیت معظم قرارگرفتم، با همۀ موقعیتهای قبلی، تفاوتی محسوس در خود یافتم.
▪️به گمانم این تفاوت نه فقط در وجوب این طواف، بلکه در ایننهفته بودکه طواف حاضر، مرحلهای پایانی و رکنی از مناسک است و این، بر نفس حقیری چون من، سنگین میآمد.
▪️ندانستم چگونه، ولی خود را پیچیده در حولههای سپید احرام درمیانۀ رزمگاه نفس امّاره و در ورطۀ اقیانوسی سپید وسرشار ازبدنهای پاک مسلمانانی مشتاق و واله یافتم.
▪️کعبه مرا درخود درنوردید و من، حسرتخوران، مردمانی شریف را در قلههای ملاقات باکعبه و خویشتن را دردامنههای پایینی ولی پر وسعت این دیدار میدیدم.
▪️نمیدانم در بحبوحۀ آن اوقات شریف، چه بودم؟!
▫️نادان، مبهوت، مات، بیخود، سرگشته، درمانده، واله، غریق، حقیر، فقیر.....
#سفرنامۀحج
═━⊰⊰❀🕊️🕋🕊️❀⊱⊱━═
💠کشکولوار؛کانالیهمگانی
🌸🍃
@kashkoolvar