کشکول‌‌وار
29.42M حجم رسانه بالاست
از کلید مشاهده در ایتا استفاده کنید
✔️سفرنامۀ توصیفی- تصویریِ سرزمین وحی (بخش ۱۱۲ اُم) 🕋پرواز روح یک بیمار در پرواز پایانی‌مان! 🍁به مقابل نقطۀبازرسی که رسیدیم ازچترهای《تل‌انبارشده》کنار سطل‌ زباله فهمیدم که دیگرصاحب چترنازنین ۲۵ریالی‌ام نیستم؛ وقتی به خودآمدم که چترم به دست مامورسعودی به زباله‌دان پیوست ولی از《زمازم》چشم‌پوشی کرد. 💥باچشمی به دنبال چتر، از خان اصلی گذشتم! 🍁سرانجام نوبت پروازما فرارسید و باخیالی آسوده از گذراندن سالم ساک‌های دستی‌مان در آخرین بازرسی به سوی پرواز شتافتیم. 🍁همگان چه عجله‌ای هم داشتیم چون حال که دستمان از نخیل زیارت و کعبه و...کوتاه شده بود، شوق این راداشتیم که حداقل بر شکّر شیرین وطن برسیم و کامی بیابیم و برناکامی دوری ازکعبه، مرحمی بگذاریم. 🍁به صندلی خودمان که رسیدیم ازوضع غیرعادی و اختصاص‌دادن ۶ صندلی به یک برانکارد جاخوردیم تااین‌که مهماندار اعلام کرد که یک بیمار بدحال داریم و تا رسیدنش از بیمارستان مکه و استقرار او درهواپیما، کمینه یک ساعت تاخیر بدون اعلام داریم. 🍁سرانجام بیمار روی برانکارد چسبیده به صندلیِ من مستقرشد وپزشک هواپیمایی ماسک اکسیژن رابه دهانش وصل کردو شنیدیم ‌که گفتنداین خانم حدوداً ۴۰ساله دراثر بیماری《گیلَن باره》و سرایت به ریه‌اش حال وخیمی دارد. مادر و همسرش هم جلوی هواپیما حاضربودند. 🍁در اثنای پرواز، دستگاه اکسیژن خراب شد و ناگهان‌ حال بیمار وخیم شد، باشلوغی اطراف برانکاردِ چسبیده به من و دستپاچگی خانم دکترِجوان و احوال و اوضاعی که برایتان نگویم، فهمیدم بیمار فوت کرد. 🌿 ویدئو:طوافِ خانۀ دوست ═━⊰⊰❀🕊️🕋🕊️❀⊱⊱━═ 💠کشکول‌وار؛کانالی‌همگانی ‌‌🌸🍃 ‌‌@kashkoolvar