✔️ناگفته های «خانم بالا» زن صیغه ای ناصرالدین شاه
(بخش دوم)
🍁من پشت پرده نشستم و آنها در طرف دیگر پرده، امیناقدس هم حضور داشت و حاجی ملا علیاکبر صیغه عقد موقت را جاری کرد و من هم «بله» را گفتم و حضار گفتند: «مبارک است.»
🍂از همان دم شدم زن شاه و در حقیقت به مراد دلم رسیدم و شک و تردیدی که در اواخر کار بدان دچار شده بودم که مبادا شاه از فکر همسری با من منصرف شود به کلی از بین رفت.
🍂همان روز عصر امیناقدس به من گفت: «زیور! حالا تو دیگه باید دستی تو صورتت ببری، مواظب بزک و نظافت سر و روت باش. ناصرالدینشاه اینقدر که به نظافت و طنازی زن اهمیت میده به دماغ قلمی و چشم بادامی کار نداره. به مشاطه خانم سفارش میکنم یک قالب سرخاب فرنگی و یک جعبه سفیداب برایت بیاورد. مواظب باش آبروی من پیش شاه نریزه.»
همان روز مشاطه خانم دستی به سر و صورت من کشید تا طرز آرایش را یاد بگیرم و سه تا اتاق و سه تا غلام و دو کلفت هم به من دادند تا خانه و زندگی خود را مرتب کنم و بدین ترتیب یک زن صیغه به حرمسرای ناصرالدین شاه قاجار اضافه شد.
نکته اساسی را نفرمودید.
🍂 چه وقت با ناصرالدینشاه عروسی کردید و حجلهخانه کی برپا شد؟
همهچی را که نمیشود گفت! این دیگر سِرّ زناشویی است و توی مجله نباید بنویسید. فقط به طور سربسته میگویم که تا مدت یک ماه از حجله رفتن خبری نبود تا اینکه به قم رفتیم و در یکی از باغهای بین راه (باغچۀحوضسلطان) برای اولین بار زیر یک آلاچیق که مخصوص شاه زده بودند شرفیاب شدم و از آن پس تا ده سال زن صیغهای شاه بودم.
═━⊰⊰❀🕊️☀️🕊️❀⊱⊱━═
💠کشکولوار؛کانالیهمگانی
🌸🍃
@kashkoolvar