هدایت شده از  کتاب سرای فانوس شب
گزیده در جلد اول می خوانیم: هدف شما برای کوتاه مدت خوب است که بنده به عنوان یک طلبه کوچک جست و جوگر، به این هدف اعتقاد دارم. اما روشتان را برای رسیدن به این هدف، روشی درست نمی دانم. شما با دقت و قدرت به نقاط ضربه پذیر رضاخان ضربه نمی زنید؛ بلکه ضربه هایتان را غالبا به سوی او و دیگران، بی هوا پرتاب می کنید. شما در سنگر مشروطیت ایستاده اید. اما یکی از رهبران ما، سال ها پیش، از مشروطیت سخن گفته است و در اسلام، شرع مقدم بر شرط است. شما، به اعتقاد بنده ناچیز، این جنگ را خواهید باخت، و رضاخان، به هر عنوان، خواهند ماند بساط قلدری اش را پهن خواهد کرد، و ما را بار دیگر، چنان که ماه قبل فرمودید، از چاله به چاه خواهد انداخت؛ شاید به این دلیل که آقای مدرس تنهای تنها هستند و همراهانشان اهل یک جنگ قطعی نیستند، و در عین حال آقای مدرس گرچه به سنگر ظالم حمله می کند، اما از سنگر عدل به سنگر ظلم نمی تازد. در این مشروطیت چیزی نیست که چیزی باشد. در جلد دوم می خوانیم 👇👇👇 طلبه ای گفت: جناب مدرس! در کوچه و بازار می گویند که شما مشکلتان با رضاخان میرپنج در این است که سلطنت را می خواهید نه جمهوری را؛ و اعتقاد به بقای خاندان سلطنت دارید و نظام شاهنشاهی را موهبتی الهی می دانید؛ حال آنکه رضا خان میرپنج و سید ضیاء و بسیاری دیگر می گویند که کار سلطنت تمام است و عصر جمهوری فرا رسیده است. مدرس مدت ها بود که با این ضربه ها آشنایی داشت، و با درد این ضربه ها، و به همین دلیل، همیشه، پاسخ را در آستینش داشت. خیر آقا...خیر... بنده با سلطنت چه از آن قاجار باشد چه دیگری و دیگری ابدا موافق نیستم. یعنی راستش اصولا نظام سلطنتی را نظم مطلوبی برای امت و ملت نمی دانم؛ زیرا هیچ سلطانی تاکنون نیامده است که اجرا کننده فرمان های الهی باشد و همان باشد که خداوند اشاره فرموده است و موهبتی باشد با نعمتی، یا لااقل اسباب عذاب رعیت نبوده باشد. خیر...اما این عقیده بنده دلیل بر آن نمی شود که تن به جمهوی میرپنجی بدهم. جمهوی میرپنجی ابتدای یک درد تازه است و یک مرض مزمن. 🆔جهت سفارش به آیدی مراجعه کنید: 👇👇👇👇 @Patogshohada شماره تماس +989373925623 💠کانال پاتوق کتاب ‌ انتشار بدون ذکر لینک زیر جایز نمی باشد https://eitaa.com/joinchat/4128702483C3f66436fd7