وحید یامین پور:
⭕پایان ماجرای عجیب فاطمه!
🔹 چندی پیش که در همین صفحه کتاب خاطرات احمد احمد را برای مطالعه پیشنهاد کردم، پیغامی دریافت کردم از خانم مریم احمد، دختر احمد احمد ، در این پیغام آمده بود که در کتاب خاطرات پدرم درباره سرنوشت و شخصیت مادرم چیزی گفته نشده و من برای شما کتابی را خواهم آورد که پایان ماجرا را شرح داده است.
🔸غم انگیزترین بخش خاطرات احمد احمد، سرنوشت مبهم و تلخ فاطمه همسر اوست. زن و شوهری که عاشقانه زندگی خود را آغاز کرده اند و در اوج مبارزات دهه پنجاه خداوند به آنها دو دختر دوقلو عطا کرده است: مریم و زهرا؛
احمد و فاطمه در تله ی سازمان مجاهدین گرفتار می شوند و با دستور سازمان مبنی بر جداسازی ، فاطمه نوزده ساله را از احمد جدا می کنند. روایت روزهایی که خبر فعالیت های فاطمه را برای احمد و خبر کشته شدن احمد را برای فاطمه می برند بسیار کشنده و تلخ است.
🔸 فاطمه، «مریم» دو ساله را با خود می برد و مبارزه ی احمد برای بازپسگیری دخترش از چنگال سازمان آغاز می شود...
احمد موفق می شود با تهدید سازمان آنها را مجبور کند تا دخترش را به او برگردانند. فاطمه قبل از به شهادت رسیدن توسط سازمان، مریم را به یکی از آشنایان احمد می سپارد و نا پدید می شود.
🔹 تمام کسانی که کتاب خاطرات احمد احمد را خوانده اند حتماً بی صبرانه منتظر بوده اند تا لابلای صفحات از سرنوشت فاطمه چیزی بخوانند ولی در این کتاب چیزی جز یک خبر مبهم و کوتاه و شوکه کننده نمی یابند: فاطمه به خاطر مخالفت با سازمان توسط تقی شهرام کشته شده و معلوم نیست با جنازه او چه کرده اند!
مریم احمد، همان دختر دو ساله ی 41 سال پیش؛ امروز کتاب «تب و تاب» خاطرات دکتر محمدرضا فرتوک زاده را برای من آورد. محمدرضا برادر فاطمه است و از مبارزان دوران طاغوت...
🔺 کتاب «تب و تاب» را می توانید از انتشارات سازمان مرکز اسناد انقلاب اسلامی تهیه کنید.
📗📘📙
@ketabe_khoob