📚نام کتاب: کهکشان نیستی
🖋نویسنده: محمد هادی اصفهانی
📑انتشارات: فیض فرزان
📓تعداد صفحات: ۵۶۰
🌱برگی از کتاب
♦️خشم استاد را کمتر دیده بودم، اما این بار احساس کردم بهناگه آتشفشانی از جوششِ خشم و غیرت از دریچۀ مردمکهایش در حال فوران است و رگهای چشمانش بهطرز غریبی به خون نشسته.
در این هنگام بود که ناگهان گویا نوری از قلب او همچون صاعقهای آسمانشکاف بیرون آمد و پردههای زمان و حجابهای مکان را در هم پیچید و تجلی قدرت الهی و نفوذ قلب ولیالله را به عمق ثابتات تاریخ به نمایش گذاشت. تکتک ما در برابر دیدگان حیرتزدهمان بیابانی را مشاهده کردیم که گرداگرد آن را سپاهیانی با نیزههای بلند و شمشیرهای بُرّان احاطه کرده و سید و سالار شهیدان و یارانش در میان آنان به خاکوخون کشیده شده بودند. در این میانه از این کشف و از این ارائۀ حقیقت به دستان تصرف یک ولیِ الهی، آن جماعتِ منکرِ حقیقت، منظرهای از مناظر خونین روز عاشورا را مشاهده کردند و همچون طوفانی کوبنده که ارواح را از اعماق بدنها بیرون میکشد همه از شدت و هیبت بر زمین افتاده و بیهوش شدند.
و من در آن پردۀ شگفتانگیز از شهود، چشم به آن گودال اسرارآمیزی دوخته بودم که ازل و ابد را در خویش فرومیکشید و در کیان هجدههزار عالمِ هستی، نورِ حقیقت و جریانِ عشق منتشر میکرد...
💠از صفحۀ ۴٩٩ کتاب کهکشان نیستی(داستان تاریخی زندگی آیت الحق سید علی قاضی طباطبایی)💠
📗📘📙
@ketabe_khoub