- داوود پسر بزرگ خونه بعد از کلی التماس رضایت مادر و پدر رو جلب می کنه و عازم جبهه ها میشه و غریبانه به شهادت می رسه ...
- علیرضا پسر سوم خانواده در جبهه شیمیایی میشه و با کلی التماس و اجبار به خونه بر می گرده ...
- رسول عازم جبهه می شه و علیرضا که این قضیه رو می بینه با وجود مشکلات جسمی و ریوی به همراه رسول عازم جبهه میشه ...
- در یک عملیات رسول و علیرضا با هم مفقود میشن و زمزمه های اسارت و شهادت این دو برادر بین دوستان و آشنایان می گرده ...
- بعد از بیش از یک ماه بدن این دو شهید پیدا میشه و با عزت و با شکوه توسط دوستان و همرزمان و اهالی محل تشییع و به خاک سپرده میشه ...
- خلاصه که داستان تولد و بزرگ شدن و مرد شدن این سه برادر از زبون مادر شنیدنیه ...
- اگه دوس دارین داستان زندگی این سه برادر رو بخونین بیاین پست بعدی ...
#کتابستانی_شو
@ketabestanmarefat