یه قاچ خوشمزه 🍉 از 📗 زندگی اینجاست یک بار طلبه جوانی همراه نوه آقاسید جواد رفت دیدن آقا لابه لای احوال پرسی و صحبت به ایشان گفت: «شما که در محضر آقای قاضی و دیگر بزرگان بودید از ایشان مطلبی بفرمایید.» جواد نگاهی به طلبه کرد و لبخندی زد حتی یک کلمه هم نگفت. طلبه جوان از این لبخند درس خودش را گرفت. انگار آقاسید جواد نمی‌خواست با نام اساتید بزرگش، خودش را بزرگ کند.