کتاب خوب
🔷️ چهار پنج روز گذشت، اما هنوز از ابوالقاسم خبری نشده بود. هر روز داشتیم نگران‌تر می‌شدیم. آن شب تا
🔹 ... اصلا حالی‌ام نشد که کی خمپاره آمد و کی بلندم کرد و کی آمدم روی زمین! انگار آسمان بودم و همان لحظه افتادم روی زمین.هیچ صدایی نشنیدم. چشمم را چرخاندم و دیدم حاج عزیز کنارم هست و مثل چسب، چسبیده به من.بلند شدم و صدایش زدم ... ـ حاج عزیز، حاج عزیز او را که برگرداندم، دنیا روی سرم خراب شد... 📚 اگر می‌خواهید بدونید که برای حاج عزیز چه اتفاقی افتاده و همچنین تو مسابقه کتابخوانی ما شرکت کنید، عدد 5 را به شماره 3000869977 پیامک کنید یا روی (https://5va7.ir/fb/121) کلیک کنید. 📌 🇮🇷 💠 🆔 @ketabkhooub