کتاب متاب🌿📖
. داعشی و عاشقی❤️🕊 نویسنده موقعیت داستان را در کشور عراق با شخصیت‌های خارجی خلق کرده است و در این ک
یه قاچ از کتاب🍉 🌱🌱 چند شب پیش در اردوگاه مردان مجاهد انفجاری رخ داد..صدای انفجار به گوش ما زن‌ها که ساختمانمان دورتر از آن‌جا بود رسید. ترس برمان داشت🥲..گمان بردیم که موشک‌های ایرانی به سمت ما شلیک شده‌اند.. اما بعداً معلوم شد که اصل قصه این نیست و ماجرا چیز دیگری است. انفجار از غرفۀ مردی به اسم بن فاروق بود. به ما گفتند کنیز او که اسمش سمیّه بود، به خودش کمربند انتحاری بسته و آن را منفجر کرده است. به همین خاطر بن فاروق و چند مرد دیگر کشته شده‌اند.. فرماندۀ ما می‌گفت باید خیلی بی‌رحم باشید، حتی نسبت به همدیگر، تا خوی بی‌رحمی شما را شجاع بار بیاورد. اگر مهربان باشید، اگر خندان و خوش‌رو باشید، وسط میدان جنگ خودتان را می‌بازید و تسلیم دشمن می‌شوید. خوی بی‌رحمی و دل‌سنگی، حتماً شما را بر دشمن پیروز می‌سازد. اگر بن فاروق به کنیزش محبت نمی‌کرد، این‌گونه جرئت نداشت که کمربند ببندد و باعث قتل او و دوستانش بشود!🕊✨ .