دو هفته بعد دستور پادشاه اجرا شد،
و صد نفر توی تالار بزرگ قصر گرد هم آمدند و آرکاد وارد شد
همان بدو ورود یک نفر با آرنج به همسایه اش اشاره کرد و گفت
ثروتمندترین مرد بابل را ببین کاملا شبیه ماست 😯😟😅
آرکاد شروع کرد:
من شروع آرزو هامو از محقر ترین شرایط ممکن شروع کردم، من هم مثل شما هیچ فرصت و لذتی نداشتم، تنها دارایی من یه کیسه خالی از پول بود ، که من از خالی بودن آن متنفر بودم چون آرزو داشتم که صاحب کیسه پر پول باشم انقدر به دنبال راه حلگشتم تا این هفت راه علاج را یافتم😍
به همه شما که در مقابل من جمع شدید این هفت راه رو توضیح خواهم داد
و به همه افرادی که در جستجوی ثروت هستند این هفت راه رو پیشنهاد میکنم
هر راه رو هفت روز برای شما توضیح میدم و از شما میخوام بادقت گوش بدید و درباره اش باهم گفتگو کنید و دانه ثروت را درون کیسه های خود تون بکارید
و هروقت شایسته شدید، شما هم این حقایق و به دیگران یاد بدین.
من به ساده ترین راه ممکن بهتون یاد میدم اما اولین قدم را شما باید محکم بردارید ،هیچکس جز خودتون قدر به فتح قله ثروت نیست
حالا به اولین راه حل میپردازم😍
...