گزیده هایی از کتاب " برداشتهایی از سیره امام خمینی "
😍برخورد امام با خانواده شان پیامبر گونه بود.
بعد از ظهرها که می شد خانواده امام،نوه ها،دخترها و عروس می آمدند و دور ایشان می نشستند و چنان با امام گرم می گرفتند و شوخی و مزاح می کردند😄 که تصورچنین حالتی برای یک رهبر سیاسی با آن همه مشغله شاید غیر ممکن باشد.😳
من بعضی روزها شاهد بودم که امام با این سن و سال و مشغله کاری با علی بازی می کرد.
ایشان یک طرف اتاق می ایستاد و علی در طرف دیگر و با علی توپ بازی می کرد.
(نقل از یکی از اعضای بیت امام ) ج1، ص11
✨✨✨✨📚✨✨✨✨📚✨✨✨✨📚✨✨✨✨📚✨✨✨
امام دربسیاری از اوقات در آن واحد و همزمان به کارهای متعدد اشتغال داشتند.
در یکی از روزهای اوایل فروردین...حقیر را برای انجام کاری احضار کردند.
وقتی مشرف شدم حدود یک ساعت از غروب گذشته بود.
ایشان در حالی که هنوز مشغول تعقیبات نماز مغرب و عشا بودند،تسبیح در دستشان بود و ذکر می گفتند،به پشت خوابیده بودند و با بالا و پایین بردن پاهایشان،نرمش مخصوصی را که پزشک توصیه کرده بودند انجام می دادند،تصویر بدون صدای تلویزیون را مد نظر داشتند،به صدای رادیو گوش می دادند،علاوه بر این همه امور،علی نوه عزیزشان را در حالی که در کنار ایشان دراز کشیده بود و سعی می کرد حرکات امام را تقلید کند مورد تفقد و نوازش پدرانه قرار می دادند و انجام نرمش مانع از ابراز عطوفت نسبت به نوه خردسالشان نمی باشد.
(حجت الاسلام رحیمیان ) ج2،ص347