♨️برجامیان و تئوری سازی بر اساس روابط قبیله گرایانه سیاسی ❌تلاش نافرجام سروش محلاتی برای مصادره و تحریف اندیشه و سیره 🔻شهید آیت‌الله بهشتی از معدود شهدایی است که مظلومانه زیست، مظلومانه شهید شد و مظلومیتش هنوز هم که هنوز است ادامه دارد. است حتی از ناحیه نزدیک‌ترین افراد به او و حتی از ناحیه برخی بستگانش و البته؛ از ناحیه کسانی که به ظاهر سنگش را به سینه می‌زنند و برایش می‌ریزند. هفتم تیر هرسال یادآور عزت و سلامت است. این مفهوم برای ما آشناست اما «هفتم تیر» برای برخی معنای دیگر دارد. هفت تیر برای و نفوذی‌های شبه‌اعتدالی روز مصادره و مغالطه و فریب است. آن‌ها در این روز دور هم جمع می‌شوند تا از ، یک روحانی معمم بسازند. آن‌ها در این روز گعده می‌کنند تا به چهره بهشتیِ مظلوم؛ بزنند و او را پس از مرگ با شرافتش به کیش خود در بیاورند. هفتم تیر باید گریست و باید دو برابر گریست؛ یکی برای از دست رفتن بهشتی یکی هم برای گم شدن مسلک بهشتی لابلای روایت‌های ناسالمی که تولید می‌شود. هفتم تیر امسال هم اتفاق جالبی افتاد که را بیش از پیش نمایان کرد. خطی که یک سمتش در قم است و یک سمتش در تهران. در مؤسسه فرهنگی هنری جواد یزد حضور می‌یابد تا در این خصوص توضیح دهد که چرا شهید بهشتی جوانان را به عاشقی دعوت می‌کرد. چرا محلاتی یا شاید دعوت‌کنندگان وی؛ از میان پیامبران جرجیس را انتخاب کرد و بهشتیِ نماد عقلانیت و صلابت و محاسبه‌گری را رها کرد و به عشق و پرداخت؟ از این سؤال گذر کنیم و به این بخش از سخنانش بپردازیم. او پس از تبیین موضوع می‌گوید: «در این زمینه کتاب‌های موجود کافی نیست لذا با فرزند ایشان آقای دکتر صحبت کردم. در یک تماس تلفنی حدود ۳۵ دقیقه در این مقوله از ایشان استفاده کردم.» در این زمینه که به اعتراف آقای سروش محلاتی هیچ‌کدام از کتاب‌های موجود از جمله آثار خود شهید بهشتی نیز کافی نیست؛ گفت و گو با سیدمحمدرضا بهشتی که در زمان شهادت پدر جوانی 23 ساله بوده چه کمکی به حل این مسئله می‌کرده است؟ به علاوه آیا برای حل این مسئله رجوع به یاران قدیمی شهید بهشتی؛ که آقای محلاتی قاعدتا باید به آن‌ها دسترسی داشته باشد؛ منطقی‌تر نبود؟ به هرحال آقای سروش محلاتی مرجع خود را در این مسئله سیدمحمدرضا بهشتی معرفی کرد و جالب این‌که آقای علیرضا بهشتی (برادر کوچکتر محمدرضا) نیز در همان روز و در مصاحبه با روزنامه ایران؛ به محمد سروش محلاتی و یار دیرین وی آقای سیدجواد ورعی مرجعیت می‌بخشد و می‌گوید: «نوین‌سازی حوزه علمیه و بازنگری در علوم اسلامی که شهید بهشتی در دهه‌های ۱۳۴۰ و ۱۳۵۰ پایه‌گذاری کرد که آنها هم پروژه‌های ناتمام به‌حساب می‌آیند و با آنچه امروز مشاهده می‌کنیم فاصله‌های معناداری دارد. خوانندگان‌تان را به مطالعه آثار آقایان محمد سروش محلاتی و سیدجواد ورعی درباره شهید بهشتی توصیه می‌کنم تا این فاصله را به‌طور مستند مشاهده کنند.» اما آیا سیدجواد ورعی یا آقای محمد سروش محلاتی توان تحلیل بهشتی را دارند؟ مطالعه آثار این شخصیت‌ها به ویژه آقای محمد سروش محلاتی نشان می‌‌‌دهد آنان تمایل چندانی به نشان دادن چهره واقعی ایشان ندارند و در بهترین حالت سانسورچی‌های حرفه‌ای برای زندگی و زمانه شهید مظلوم هستند. @rozaneebefarda ♨️اخبار‌ داغ‌‌‌ روحانیت ♨️ @khabarehowzeh