🔻پاسخ استاد ابوالقاسم علیدوست به منتقدان بیانیه «ادب تحول» 1⃣ وَلَا تَقْفُ مَا لَیْسَ لَکَ بِهِ عِلْمٌ إِنَّ السَّمْعَ وَالْبَصَرَ وَالْفُؤَادَ کُلُّ أُولَٰئِکَ کَانَ عَنْهُ مَسْئُولًا چند روز قبل، بیانیه‌‌ای از اینجانب با عنوان «ادب تحول» منتشر شد. در ضمنِ آن بیانیه، طرح خاصی که بنابر اجرای آن در سال تحصیلی جدید در حوزه است، مورد نقد قرار گرفت. البته بر حفظ حرمت ارائه دهندگان طرح، شورای عالی حوزه‌ها‌ی علمیه، مدیریت محترم حوزه و موافقان آن تأکید شد. چنان‌که بر جایگزینی حلقه ثالثه از شهید بزرگوار سید محمدباقر صدر به‌جای کفایه الاصول –هرچند به‌عنوان بدل تخییری– نقدی وارد و بر زمان کوتاه تألیف این کتاب (به‌عنوان یک اماره و نه دلیل) انگشت حساسیت گذاشته شد. جدا از موافقت موافقان بیانیه، نقد‌ها‌یی وارد شد. بیشترین نقد‌ها‌ بر قسمت اخیر آن بود. ناقدان به دو گروه تقسیم شدند: ۱. تعداد معدودی بنا را بر ناسزاگویی گذاشتند. گرچه بسیار محدود بودند لکن جنس ناسزاگویی به دلیل زشتی آشکاری که دارد، پررنگ جلوه می‌کند. این‌جانب گلایه از برخی بزرگ‌ترهای این گروه دارم که چرا ابتدایی‌ترین مسائل اخلاقی را در نقد دیگران مراعات نمی‌کنند؟! به‌راستی این‌که گفته شود: «فلانی (از بزرگان و پیشکسوتان حوزه که حق استادی بر بسیاری از حوزویان دارد) انگشت کوچک فلانی‌ نمی‌شود» چه مجوز شرعی دارد؟! یک انسان حق دارد کسی را بزرگ بشمارد لکن نه به قیمت تنقیص دیگران. وقتی بزرگ‌تری این را‌ می‌گوید…جوان‌تری‌ می‌گوید: ناخن گرفته فلانی بر فلانی ارزش بیشتری دارد! اینجا است که باید به فکر تحول در اخلاق برخی حوزویان هم بود! البته از این گفته ما امواج ضلال استفاده نکنند و اخلاق حوزه را در کما جلوه دهند. الحمدالله اساتید، فضلا و طلابی که اخلاق را مراعات‌ می‌کنند، نیز کم نیستند. ۲. جمعی قابل اعتنا بیان ما را عمدتاً نسبت به حلقات قابل نقد دانستند، گرچه از برخی از این گروه انتظار انصاف بیشتری می‌رفت. عمده نقدها این بود که کوتاهی زمان تألیف یک کتاب –آن هم از شخصیت استثنایی چون آقای صدر– دلیلی بر نقص آن نیست. حلقات کتاب خوبی است. برخی از شاگردان شهید صدر گفته‌اند: جناب ایشان روزی ۱۶ساعت به تألیف این کتاب‌ می‌پرداخت. حلقات حاوی نظرهای بعد از کفایه الاصول است و بر کفایه اولویت دارد. برخی هم اینجانب را مخالف تحول قلمداد کردند. در نهایت برخی استدلال ما را برای درسی نشدن این کتاب، استدلالی سست قلمداد کرده و بیان ما را در این پیوند مایه حیرت دانستند. در پاسخ به نقدهای فوق نکاتی را یادآور‌ می‌شوم: ۱. بی‌شک از خود به اثبات گفتن تا ضرورتی آن را توجیه نکند، بسیار ناپسند است، لکن در مجال حاضر ناچارم این نکته را یادآور شوم که حقیر بیش از سی سال است به‌طور نهادینه و رسمی، کوشا در امر پژوهش هستم و حاصل آن بیش از صد مقاله و بیش از ده کتاب در موضوعات جدید و غیر آن بوده است. یک پژوهش با رعایت هنجارهایی موفق است که یکی از آن‌ها‌ «تولید اثر در بستر زمان» است. به این معنا که نویسنده فکری را ترسیم کند، آن را به بحث بگذارد، دائم در اطراف آن فکر کند، سپس آرام به رشته تألیف درآورد. تألیف هر چه زمان بیشتری به خود اختصاص دهد (البته به‌طور معقول) اثر پخته‌تر خواهد بود؛ بر این بنیان این‌که گفته شود: جناب شهید صدر هر روز ۱۶ساعت به تألیف این کتاب‌ می‌پرداخت هر کس دستی بر تألیف فنی داشته باشد‌ می‌داند که این گفته ذمی است در قالب مدح! قابل توجه اینکه برخی ناقدان بدون این‌که معنای «تألیف در بستر زمان» را متوجه شوند، نقد خود را متوجه سخن ما کرده‌اند. ۲. نگارنده بنا بر نقد محتوایی حلقات نداشتم. حلقات را کتابی قابل استفاده و کمک درسی می‌دانم هرچند طرح آن را به‌عنوان کتاب درسی به‌جای کفایه‌ نمی‌پذیرم! ولی جهت اطلاع ناقدان از گروه دوم توجه ایشان را به همان سه مبحث اول حلقات جلب‌ می‌کنم تا متوجه عدم سترگی تألیف اثر در وقت کوتاه –هرچند از جناب ایشان– بشوند! 🔻ایشان علم اصول را به «العلم بالعناصر المشترکه لاستنباط الحکم الشرعی» (ص ۱۳) تعریف‌ می‌کند. از ایشان باید پرسید منظور از عناصر مشترک چیست؟ در کلام ایشان به برخی از عناصر غیرمشترک اشاره شده است لکن نه ضابطه عناصر مشترک بیان گردیده و نه ضابطه عناصر غیرمشترک. جناب صدر با کدام نگاه به گستره علم اصول، به صدد تعریف علم اصول پرداخته‌اند؟آیا کسانی که مثل محقق عراقی دانش رجال را از علم اصول‌ می‌دانند تا دیگرانی که آن را خارج فرض‌ می‌کنند،‌ می‌توانند یک تعریف از علم اصول داشته باشند؟! ♨️اخبار داغ روحانیت ♨️ @khabarehowzeh