📌 شخصی تنها کفشی را که داشت برای تعمیر نزد پینه‌دوز برد از آنجا که پینه دوز در صدد تعطیل کردن دکانش بود به او گفت: فردا برای کفش هایت بیا با ناراحتی گفت: اما من ڪفش دیگـری ندارم ڪه تا فردا بپوشــــم پینه دوز شـــــانه بالا انداخت و گفت: به مــن ربطی ندارد اما می توانم یڪ جفت ڪفش مستعمل تا فـردا به تو قـرض بدهـــــم! فریاد کشید چی تو از من میخواهی ڪفشی را بپوشم ڪه قبلا پای کس دیگری بوده؟ پینه دوز با خـونسردی جواب داد: حمل و باورهای دیگران تو را ناراحت نمی ڪند ولی پوشیدن یڪ جفت کفش دیگـری تو را می آزارد؟ داشتن پاڪ نعمــتی است بــس بـــــزرگ. 👉 @YekJoreMarefat