شعر افشین علا در پاسخ به اهانت علی کریمی: کسی که نان سگان می خورد چه می فهمد؟ غذا و شربت نذری نشانه ی شرف است متن شعر غذای نذری و شربت؟ چه گفت مردک پست؟ گدای اجنبی افسار خود چگونه گسست؟ زبان الکن این لات، ازچه لال نشد؟ میان دست‌ پلیدش قلم چرا نشکست؟ دهن‌کجی به شهیدان و ادعای شعور؟ مجیزگویی خصم و به خلق، ضربت شست؟ کسی که نان سگان می‌خورد چه می‌فهمد؟ غذا و شربت نذری نشانه‌ی شرف است حرام‌خوار چه داند که شد به کام شهید نه نان و شربت نذری، که می ز جام الست به خویش غره نگردد! خطاب من نه به اوست که شأن شاعر دل‌خون کجا و جاهل مست؟ دلم پر است نه از او که نیست جز مگسی دلم پر است ز مصدرنشین سفله‌پرست دلم پر است از آنان که اسوه می‌سازند به دست خویش برای جوان ز مردم پست ز صاحبان مناصب که از خصومت‌شان هر آن‌که ناصح و دلسوز بود و نخبه، نرست هر آن‌که گیشه پسندید، نورچشمی شد هر آن‌که شوت بلد بود و گل، به صدر نشست گناه را ز سلبریتیان مبین که نظام خودش به تازه به دوران رسیدگان دل بست برای مردم دانا رسانه هست؟ که نیست سخن‌شناس و هنرور به خانه نیست؟ که هست ز مدح و نوحه، جوانان چقدر گریه کنند؟ ز نطق‌های شعاری چه آورند به دست؟ خطای شیوه‌ تبلیغ و حکمرانی ماست گدای غرب، اگر حرمت شهید شکست...