ژان ژنه, نمایشنامه نویسی که از فلسطین می گفت
ژان ژنه ـ که یکی از چهرههای بزرگ ادبیات معاصر جهان به شمار میآید ـ روزی به فلسطین سفر کرده و در بسیاری از فعالیتهای سیاسی و تظاهرات فلسطینیها شرکت کرده و سپس راهی لبنان شده است.
ژان ژنه چند ماهی پیش از مرگش ، دستنویس کتابی را که چندین سال وقت صرف نوشتنش کرده بود و بدان اهمیت میداد به ناشرش گالیمار سپرد. ۲۰ سال بود که ژان ژنه، همچون آرتور رمبو در سکوت به سر میبرد.
شاید به علل سیاسی در آستانه مرگ، سکوتش را شکست. کتاب خاطرات او شامل گواهیها و مشاهدات و تفکرات وی درباره مبارزان فلسطینی است.
ژنه حدود سال ۱۹۷۰ مدتی در اردوگاههای فدائیان فلسطینی به سر برد و ابتدا میخواست چند هفته همنشین آنان باشد ولی توقفش ۲ سال به درازا کشید و سال ۱۹۸۲ دوباره به آن مناطق بازگشت تا آن که پس از کشتارهای صبرا و شتیلا ، مسوولان سازمان آزادیبخش فلسطین از وی خواستند که درباره مشاهداتش، کتابی بنویسد و ژنه نیز چند هفته پیش از خاموشی، واپسین نوشتهاش را به ناشر سپرد.
سال ۱۹۸۲ و در پی قتلعام وحشیانه مردم «صبرا و شتیلا» که ژان ژنه در بیروت به سر میبرد، باعث شد تا بار دیگر خودنویس ژان، رنگ جوهر و دوات را ببیند و ژان با دستان پیرش رمان «چهار ساعت در صبرا و شتیلا» را نوشت.
در فاصله سالهای ۱۹۸۳ تا ۱۹۸۵ شروع به جمعآوری خاطرات و یادداشتهایی در مورد فلسطینیان و شکنجه و زندانهای رژیم صهیونیستی کرد که نتیجه این گردآوری، رمان «اسیرعاشق» شد.
از دیدگاه ژنه انسان به حاشیه راندهشده با خودآگاه ساختن عشق و نفرت خود به جامعه، امکان خودآگاهی بیشتری دارد و از همین روست که دفاع ژنه از فرودستان خود را در علم سیاست به شکل دفاع از حقوق مهاجران و سیاهان و فلسطینیان نشان داد.
ژان ژنه در «یک اسیر دلباخته» فلسطین را در مرکز «یک انقلاب پرشکوه به شکل دستهگلهای آتشین که از بانکی به بانک دیگر، از اپرایی به اپرای دیگر، از یک زندان به کاخ دادگستری میجهد» قرار میدهد.
● فلسطین؛ محور دوستی ژنه با بنجلون
واپسین روزهای آذر امسال، صدمین سالروز تولد ژان ژنه بود؛ زندانیای که پس از عفو ـ شخصیتهای ادبی نظیر ژان پل سارتر و ژان کوکتو در عفو او نقش داشتند ـ به ادبیات روی آورد و پس از نگارش چند نمایشنامه، از چهرههای شاخص تئاتر پیشرو شد. او در آثارش دنیای تبهکاران، محکومان و راندهشدگان جامعه را توصیف میکند که دائما از خویشتن خویش گریزان، به طوری که همواره در جستجوی هویتی جدید هستند.
«خاطرات روزانه یک دزد» از آثار مشهور ژان ژنه است. به همین مناسبت، طاهر بن جلون، برنده جایزه گنکور ۱۹۸۷ و عضو آکادمی این جایزه، ۲ کتاب درباره ژان ژنه، دوست خود، منتشر کرده است که در میان تجدید چاپ آثار ژنه و همچنین کتابهای دیگری که درباره این نویسنده و شاعر بزرگ قرن بیستم به مناسبت بزرگداشت صدمین سال تولدش در فرانسه انتشار یافته، اهمیت ویژهای دارد.
کتابهایی که بنجلون برای ژان ژنه نوشته شامل یک دلنوشته به نام «دروغگوی قهار» و یک نمایشنامه با عنوان «بکت و ژنه، یک چای در طنجه» است که هر دوی این کتابها از سوی انتشارات گالیمار، معتبرترین ناشر فرانسه، بتازگی منتشر شده است.
آشنایی بن جلون با ژنه به سال ۱۹۷۴ باز میگردد. بنجلون که از دیدن ژنه بسیار شگفتزده است، ظهر یک روز تابستانی را با او و به صرف ناهار در یک رستوران پاریسی میگذراند و این آشنایی منجر به دوستی پایدار و صمیمی میشود که تا پایان عمر ژنه یعنی ۱۲ سال بعد در سال ۱۹۸۶ ادامه داشت.
در واقع تازهترین آثار این نویسنده مراکشی حاصل این دوستی است و چهره متفاوتی که بنجلون از ژنه در این کتابها به خواننده نشان میدهد، از لابهلای خاطرات آن سالها برآمده است.
دلایل زیادی برای استحکام دوستی این دو نویسنده بزرگ وجود داشت، اما شاید مهمترین و پررنگترین آنها، حمایت سرسختانه ژان ژنه از فلسطینیها بود که برای بنجلون باارزش بود و هست. شاید این مشترکات منحصر به فرد این دو نویسنده باعث شده است که اکنون بن جلون از بعد سیاسی متفاوت شخصیت ژنه پرده برمیدارد.
طاهر بنجلون مینویسد: «از نظر ژان ژنه، نژادپرستیای که روزی خود را به صورت نازیسم در اروپا نشان میداد، امروز به صورت عربستیزی خود را نشان میدهد و ژان ژنه در آثارش عربستیزی اروپاییها را به نقد میکشد.»
از نظر ژنه، ضدفلسطینی بودن، روی دیگر ضدیهود بودنی است که روزی در اروپا وجود داشت. ژنه خود میگوید که تصویر فلسطینیها در اروپا آنچنان مخدوش بود که خود تصمیم گرفت تا با سفر به سرزمین فلسطین از نزدیک شاهد اتفاقات و مصیبتهایی باشد که بر سر فلسطینیها میآید.
منبع متن
@SyrianToPersian