#خاطره #کرامت۱۲۶
#ارسالی_مخاطبین
ــ من ۵سال پیش داشتم کارهایم را میکردم تا خادم خانم حضرت معصومه بشوم. خیلی به سختی کارهایم انجام میشد، هی میگفتند نمیشود شماخادم شوی. 😔
من سختیهارو به خاطر خانوم تحمل میکردم. اول توکل به خدا و بعد رو به خانم میکردم میگفتم "خانم جانم، ولیّ نعمتِ من، من میخواهم خادم شما و کنیز خانه شمابشم.😭🤲"
خیلی سختی کشیدم تا خانم جان کارهای منو درست کرد.
اصل ماجرا اینجاست تا خدا نخواهد و اهل بیت هم شفاعت نکنند هیچ کاری درست نمیشود.
بله من ۲۷ سال بچه نداشتم. هرسری میآمدم قم، حرم که می رفتم میگفتم به حضرت معصومه " خانم جان کنیز برام ازخدابخواه"
جمکران هم میرفتم به آقا امام زمان همینو میگفتم: "سرباز برا خودتون برام از خدا بخواه ."
تا اینکه من کارهایم ازلطف خدا و خانم جانم برای خادمی درست شد. میخواستم بیاییم سر خدمت، که از لطف خدا و دعای خانم باردار شدم. دیگه تا امسال نتونستم خدمت گزار خانم بشم. حالا یک سرباز امام زمان خدا از لطف خانم به من داده. 👶😍
هر روز خدا را هزار مرتبه شکر میکنم که خانم جانِ من، هم منو برای خدمت به درگاه خودش قبول کرد هم حاجت دلمون داد. 🤲☺️
روایتگر: ع ــ ک
روزهای دوشنبه ــ انتظامات
خاک درگاه خانم جان 💐
┄┅═❁✨🕊 ⃟❤️❁═┅┄
➜
@khadem_astan