#خاطره #کرامت۱۴۱
#ارسالی_مخاطبین
ــ ما شهرستانی بودیم وبرادرم توی قم طلبه بود وما سالی یک بار به دیدنشون میومدیم.
هر بار با دیدن حرم وجمکران اشکم سرازیر میشد واصلا توخونه بند نمیشدیم😭 وبیشتر توی زیارت بودیم.
من قم رو خیلی خیلی دوست داشتم واز زیارت بی بی سیر نمیشدم❤️✨ وهر وقت هم که به شهرمون برمیگشتم تبلیغ میکردم که به قم وزیارت حضرت معصومه برید که خیلی خوش میگذره...
آخرین باری که به زیارت حضرت معصومه سلام الله علیها مشرف شدیم با گریه واز ته دل از ایشون خواستم که همسایش بشم ...🤲
و بی بی زود جوابم رو دادند ویکسالی طول نکشید که ما نه تنها همسایش شدیم بلکه مارو به عنوان خادم ونوکر توآستانشون پذیرفتند .☺️✨
راوی: خادم دربانی کشیک دو
┄┅═❁✨🕊 ⃟❤️❁═┅┄
➜
@khadem_astan