رفتیم توی شهر و یک اتاق کرایه کردیم . بهم گفت:"زندگی ای که من میکنم سخته ها . " گفتم:" قبول" برای همه کاراش برنامه داشت؛خیلی منظم و سخت گیر ، غذا خیلی کم میخورد ، خیلی مطالعه می کرد ، خیلی وقت ها میشد روزه میگرفت . معمولا همان روزهایی که روزه بود می رفت کوه . به یاد ندارم روزی بوده باشه که دو نفرمان دو تا غذا از سلف دانشگاه گرفته باشیم ، همیشه یک غذا می گرفتیم ، دو نفری میخوردیم . خیلی وقت ها هم میشد نان خالی می خوردیم و خیلی کارهای دیگه. همه اینها برای این بود که نفسشو تربیت کنه و در عین حال فقرا رو درک. 💭 شهید‌مهندس"مهدی باکری" •💌🕊• @khadem_koolehbar