#با_شهدا
تو مملکتی که یه روزی پسر بچهای توش بود به نام غلامعلی پیچک .
مامانش از بقالی سر کوچه واسش بستنی خرید . پسربچه بستنیشو تو آستینش قایم کرد آورد.
مامانش میگفت : وقتی رسیدیم خونه رو کرد بهم و گفت : مامان بستنیم آب شد ولی دل بچههای تو کوچه آب نشد .
حالا آدمای همین مملکت بعضیامون به جایی رسیدیم ڪه عکس غذاها و نوشیدنیها و لحظه به لحظههامونا میفرستیم توی اینیستا و ...
برامون هم فرقی نمیکنه مخاطبمون داراست یا نداره ، گرسنهست یا سیره ...
#اندکی_تأمل
@khadem_shohdajahrom