در یکی از عملیاتهای مهم برای مقابله با تروریستها اگر ستّار حضور نداشت، بدون تردید یکی از حسّاسترین شهرهای سوریه سقوط میکرد و تبعات آن بسیار سنگین میبود؛ یکی دیگر از کارهای شهید عباسی این است که یکی از ژنرالهای عراق به او میگوید: شما به ما بپیوندید و هر مقام و درجه و پولی بخواهید، به شما میدهیم که پیش ما باشید و به بچههای ما آموزش دهید، ستّار هم با بصیرتی عمیق در قبال این پیشنهاد میگوید: اگر تمام جهان را به من بدهید، یک وجب از خاک ایران را به تمام جهان نمیدهم؛ در ضمن من سرباز آقای خامنهای هستم و جز در این لباس نمیتوانم خدمت کنم؛ چرا که همهی ایمان و توانایی من در سربازی برای ولایت فقیه است.
سردار سلیمانی هم که این را میشنود، ستّار را میبوسد و با شوخی میپرسد:چرا نرفتی؟ ستّار میگوید: چطور بروم؟ من ایرانی هستم، سرباز ولایت و رهبر هستم، سردار نیز ستّار را تشویق میکند.
🌷 شهید ستار عباسی🌷
📎 به روایت پدر شهید
@khadem_shohda