💠ملاقات با امام زمان(عج) ═༅༅═❥✦༅﷽༅✦❥═༅༅═ ↩️بخش دوم: گفتم :چـــه شده ؟ گفــــت :ببيـــنيد هيچ اثرى از آن قرحــه ها و غــده ها در مـــن نمى باشد . گفــتم : تو هـــمان مــريــض ديروزی هستى ! گفـت :بله مـــن همان مريـض ديــروزى هستم ، ديشب وقتـى از تو جدا شدم با خــود گـفتــم حــالا كـه چـاره اى جـز مـردن ندارم حمام مـیروم و يك زيارت با طهــارت واقعى مى كنــم. لذا حـمـام رفتم غســــل زيـارت كــردم بـه حرم مطهــر حضــرت موســـى بن جـعـفـر (عليـــه السـلام ) مشــرّف شـــدم ، نـاگـاه مـردعـربـى ( كـه يـقينا حضرت بقيــة اللّه روحى فداه بود ) نزد من آمد و كـنار من نـشـسـت و دســت مـبـاركـش را از سـر تـا پـاى من مـاليـده ، هـر كـجا دستش مـى رسيدفورا دردآن محل ساكـت میشد. تا آنكه آن مرض از سـر و صـورت و زبان و دسـت و پـــا و تمــــام بدن من بيـــرون رفت . وقــتى اين معــــجزه را ديدم دامـــنش را گرفــــــتم و با تضـــرّع و ناله گفتم :تو كه هستى كه مرا شفـا دادى؟ مـردم صداى مرا در حـــرم شــــنيدند و دور من جـــمع شدند و پــــرســيدند :چـه شــــده كــه اين گونه تضرّع و زارى مى كــنى ؟ حـضـــرت بـقـية اللّه روحى فـداه بـراى آنــكه مــردم متوجه حقيقت مطلب نشوند فــرمودنـد او را امام (عليه السلام ) شفـا داده ولى او دامــــــن مــــرا گـــــرفته و گــــریه و زارى میكند . بـالاخره دراین بیــن آن حـضـرت دامـن خـود را از دســـت مـن درآوردنــد و ناپدید شدند ، آقــاى امين سلـــمانى می گويند:وقتى من اورا ديدم واين حكايـت را شنيــدم او را برداشتــم و به بغـداد نزد اطبائـى كه او را ديــده بودنـــد بـردم و بـه آنها گفتم نزد شمــــا آمده ام تا معـــجـزه عجيبى را به شما نشان دهـم تـا ببـينـيد چــگـونــه غـده هــا و قـــرحه هـا از وجــود او رفـتـه و شـفا يافته اسـت و حـال آنـكه بيشتـر ازيك شبانــه روز نيست كــه او از شـما جدا شـده است. آنـها هـمه تعجب كردند و اعتقاد بهوجـود مقدس حضرت بقية اللّه روحى فداه پيدا كردند . پایان... 📚منبع:کتاب ملاقات بـا امام زمان(عج) ─┅═༅═❥༅🌼༅❥═༅═┅─ ╔ ⃟🌸❥๑‌‌•~--------------- 🆔 @khademan_emamezaman